گنجور

شمارهٔ ۵۶

دگرم ز روی ساقی چه گلی شکفت امشب
دل بیقرار در خون بچه روز خفت امشب
به تبسم نهانی که زدی به گریهٔ من
مژهٔ خیال بازم چه گهر که سفت امشب
ز میان همنشینان چه روی بخشم بیرون
چو بهیچ باب عاشق سخنی نگفت امشب
به ترانه ی جدایی همه را به خون کشیدی
دل بیخبر چه داند که چه می شنفت امشب
نکند نظر فغانی که گلی و گلشنی هست
ز هوای خاک پایی که بدیده رفت امشب

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دگرم ز روی ساقی چه گلی شکفت امشب
دل بیقرار در خون بچه روز خفت امشب
هوش مصنوعی: امشب، از چهرهٔ ساقی بوی گل به مشام رسید و دل ناآرام من که به شدت ناراحت بود، دوباره به یاد روزهایی که به خواب رفته بود، افتاد.
به تبسم نهانی که زدی به گریهٔ من
مژهٔ خیال بازم چه گهر که سفت امشب
هوش مصنوعی: با لبخند پنهانی که به من زدی، خواب و خیالاتم چقدر در این شب پر از احساس عمیق بود.
ز میان همنشینان چه روی بخشم بیرون
چو بهیچ باب عاشق سخنی نگفت امشب
هوش مصنوعی: از میان دوستان و همنشینان، چه نشانه‌ای برای خود نشان دهم؟ چون امشب هیچ‌کس برای عاشقان سخنی نگوید.
به ترانه ی جدایی همه را به خون کشیدی
دل بیخبر چه داند که چه می شنفت امشب
هوش مصنوعی: در ترانه جدایی، همه را با درد و رنج خود به زانو درآوردی، اما دل ناآگاه از حال و روز خود خبر ندارد که امشب چه رازهایی را می‌شنود.
نکند نظر فغانی که گلی و گلشنی هست
ز هوای خاک پایی که بدیده رفت امشب
هوش مصنوعی: شاید دل فغانی نگران باشد که چیزی زیبا و خوشبو وجود دارد، اما این زیبایی ناشی از خاطره خاک پای کسی است که امشب غایب شده است.