گنجور

شمارهٔ ۵۵

نشد جز درد و داغ عشق حاصل در سفر ما را
که از هر شهر و یاری ماند داغی در جگر ما را
اگر چه می رویم از دست شوخی زین دیار اما
همین حالت دهد رو باز در شهر دگر ما را
همان بهتر که یاران با کسی دیگر نپیوندیم
که دوران می کند آخر جدا از یکدگر ما را
نه ما داریم این سرگشتگی از گردش گردون
بتان دارند زینسان کوبکو و در بدر ما را
فغانی اشک ریزان از سر کوی بتان مگذر
که بس بی‌آبرویی می‌رسد زین رهگذر ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نشد جز درد و داغ عشق حاصل در سفر ما را
که از هر شهر و یاری ماند داغی در جگر ما را
هوش مصنوعی: در سفر ما تنها نتیجه‌ای که جز درد و غم عشق به دست نیامده، این است که از هر شهری که گذر کردیم، یادگاری تلخ و سوزان در دل داریم.
اگر چه می رویم از دست شوخی زین دیار اما
همین حالت دهد رو باز در شهر دگر ما را
هوش مصنوعی: اگرچه از این محل به خاطر شوخی و بازی دل‌سرد شده‌ایم، اما همین حس و حال ما در شهری دیگر نیز ادامه خواهد داشت.
همان بهتر که یاران با کسی دیگر نپیوندیم
که دوران می کند آخر جدا از یکدگر ما را
هوش مصنوعی: بهتر است که ما با کسی دیگر دوست نشویم، زیرا در نهایت روابط ما از هم جدا خواهد شد.
نه ما داریم این سرگشتگی از گردش گردون
بتان دارند زینسان کوبکو و در بدر ما را
هوش مصنوعی: ما این سرگشتگی و پریشانی را از چرخش و تغییرات زندگی داریم، ولی بتان و معشوقان نیز به همین شکل ما را آشفته و بی‌قرار کرده‌اند.
فغانی اشک ریزان از سر کوی بتان مگذر
که بس بی‌آبرویی می‌رسد زین رهگذر ما را
هوش مصنوعی: از کنار کوی معشوقان عبور نکن که اشک من در اینجا بی‌احترامی به من می‌آورد و باعث می‌شود آبرویم برود.