شمارهٔ ۵۰
مستانه برون تاختهای توسن کین را
بتخانهٔ چین ساختهای خانهٔ زین را
گر صیدکنان ناوک مژگان بگشایی
چشم تو گرفتار کند آهوی چین را
روزی که نهم رخ بنشان کف پایت
از سر بنهم سلطنت روی زمین را
میل خم ابروی تو ای مردم دیده
سرگشته کند زاهد محرابنشین را
سازد مه رخسار تو آیینهٔ مقصود
آن دل که طلبکار بود نور یقین را
در چنگ غمت کم نکنم ناله که آخر
سررشته به جایی کشد این صوت حزین را
قومی همه خورشید پرستند فغانی
آن ماه پریچهرهٔ خورشیدجبین را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مستانه برون تاختهای توسن کین را
بتخانهٔ چین ساختهای خانهٔ زین را
هوش مصنوعی: خود را بیپروا و شجاعانه به میدان نبرد فرستادهای، و مانند یک اسب جنگی، دلیری و قدرت را به نمایش گذاشتهای. در این راه، به گونهای به دشمنان خود حمله کردهای که مانند معبدی در چین، محکم و باشکوه به نظر میرسد.
گر صیدکنان ناوک مژگان بگشایی
چشم تو گرفتار کند آهوی چین را
هوش مصنوعی: اگر شکارچیان با تیرکمان مژگانت را بگشایند، چشمان تو آهوهای چین را به دام خواهند انداخت.
روزی که نهم رخ بنشان کف پایت
از سر بنهم سلطنت روی زمین را
هوش مصنوعی: روزیکه تو با زیباییات را نشان میدهی، من از سر میزنم و سلطنت زمین را به پای تو میگذارم.
میل خم ابروی تو ای مردم دیده
سرگشته کند زاهد محرابنشین را
هوش مصنوعی: خم ابروی تو، ای کسانی که چشمتان به دنیا قدری گیج و سردرگم است، میتواند حتی زاهدانی که در محراب عبادت نشستهاند را به خود جذب کند.
سازد مه رخسار تو آیینهٔ مقصود
آن دل که طلبکار بود نور یقین را
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو همچون آینهای است که دل عاشق، که به دنبال حقیقت است، نور یقین را در آن میجوید.
در چنگ غمت کم نکنم ناله که آخر
سررشته به جایی کشد این صوت حزین را
هوش مصنوعی: در دل غم تو، کمتر از آنچه هست، فریاد نمیزنم، زیرا در نهایت این صدای غمگین به جایی خواهد رسید.
قومی همه خورشید پرستند فغانی
آن ماه پریچهرهٔ خورشیدجبین را
هوش مصنوعی: برخی از مردم تنها خورشید را میپرستند، اما من به زیبایی ماه، که چهرهای مانند خورشید دارد، عشق میورزم.