شمارهٔ ۵۰
مستانه برون تاختهای توسن کین را
بتخانهٔ چین ساختهای خانهٔ زین را
گر صیدکنان ناوک مژگان بگشایی
چشم تو گرفتار کند آهوی چین را
روزی که نهم رخ بنشان کف پایت
از سر بنهم سلطنت روی زمین را
میل خم ابروی تو ای مردم دیده
سرگشته کند زاهد محرابنشین را
سازد مه رخسار تو آیینهٔ مقصود
آن دل که طلبکار بود نور یقین را
در چنگ غمت کم نکنم ناله که آخر
سررشته به جایی کشد این صوت حزین را
قومی همه خورشید پرستند فغانی
آن ماه پریچهرهٔ خورشیدجبین را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.