گنجور

شمارهٔ ۴۵۴

جمال و جاه داری هرچه خواهی می‌توان کردن
به این حسن و جوانی پادشاهی می‌توان کردن
ز ماهی تا به مه دارد صفا آیینهٔ رویت
بدین رو جلوه از مه تا به ماهی می‌توان کردن
چراغ حسنت از نور الهی شد چنان روشن
کز آن نظارهٔ حسن الهی می‌توان کردن
بدین خط کز بیاض آفتاب آورده‌ای برون
کرشمه بر سفیدی و سیاهی می‌توان کردن
کله کج کرده تا کی بگذری و بنگری بر ما
خدا را تا به کی این کج‌کلاهی می‌توان کردن
تمنا گرچه آخر زردرویی بار می‌آرد
برای لاله‌رویان چهره کاهی می‌توان کردن
درین محفل که هر ساعت بود طوفان صد توبه
کجا دعوی زهد و بی‌گناهی می‌توان کردن
فغانی گر غباری در دلت هست از غم دوران
به یک جام لبالب عذرخواهی می‌توان کردن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمال و جاه داری هرچه خواهی می‌توان کردن
به این حسن و جوانی پادشاهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و مقام داری، با این جوانی و زیبایی می‌توانی هر چیزی که بخواهی به دست بیاوری و حتی سلطنت کنی.
ز ماهی تا به مه دارد صفا آیینهٔ رویت
بدین رو جلوه از مه تا به ماهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: زیبایی و صفای چهره‌ات همچون روشنایی ماه و ماهی است، به طوری که می‌توانی از نور و زیبایی آنها الهام بگیری و جلوه‌ای دلربا بسازی.
چراغ حسنت از نور الهی شد چنان روشن
کز آن نظارهٔ حسن الهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: زیبایی تو به قدری درخشان و روشن است که می‌توان از تماشای این زیبایی الهی، لذت برد و الهام گرفت.
بدین خط کز بیاض آفتاب آورده‌ای برون
کرشمه بر سفیدی و سیاهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: به این نوشته‌ای که از روشنی خورشید بر روی کاغذ سفید به وجود آورده‌ای، می‌توان با زیبایی و ظرافت بر روی سفیدی و سیاهی بازی کرد.
کله کج کرده تا کی بگذری و بنگری بر ما
خدا را تا به کی این کج‌کلاهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: تا کی باید با سر کج و بی‌اعتنا از کنار ما عبور کنی و به ما نگاه کنی؟ تا کی می‌توانی این رفتار کج‌دار را ادامه بدهی؟
تمنا گرچه آخر زردرویی بار می‌آرد
برای لاله‌رویان چهره کاهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: خواستن و آرزو داشتن، هر چند در نهایت به زردی و پژمردگی می‌انجامد، اما برای افرادی با چهره زیبا، می‌توان از زندگی به شیوه‌ای دیگر و با رنگ و رویی تازه برخورد کرد.
درین محفل که هر ساعت بود طوفان صد توبه
کجا دعوی زهد و بی‌گناهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: در این جمع که هر لحظه به آشوب می‌افتد، چگونه می‌توان ادعای زهد و بی‌گناهی داشت و توبه‌ای کرد؟
فغانی گر غباری در دلت هست از غم دوران
به یک جام لبالب عذرخواهی می‌توان کردن
هوش مصنوعی: اگر در دل تو غمی از روزگار وجود دارد، با یک جام پر از نوشیدنی می‌توان از آن عذرخواهی کرد.