شمارهٔ ۴۵۰
به حالی بس عجب شب زان جوان سرخوش افتادم
شد او با صد چراغ از پیش و من در آتش افتادم
به حال مرگ بودم صبحدم چون خاستم از جا
به راهش بس که شب در پای رخش سرکش افتادم
دلی میباید و صبری که آرد تاب آن جولان
گرفتم اینکه من هم در عنان ابرش افتادم
بهر نوعی که خواهی شیوهٔ دست و کمان بنما
که من خود بسمل از شکل کمان و ترکش افتادم
کبابم کرد و میسوزم هنوز از صحبت گرمش
من وحشی کجا در دام این آتشوَش افتادم
خرابم داشت دوش آن سادهلب از خندهٔ شیرین
همه شب سرگران از آن شراب بیغش افتادم
فغانی شب که میرفت از برم آن غنچهٔ خندان
نمیدانم چه شد آخر که این سان ناخوش افتادم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به حالی بس عجب شب زان جوان سرخوش افتادم
شد او با صد چراغ از پیش و من در آتش افتادم
هوش مصنوعی: در وضعیتی شگفتانگیز به سر میبردم، چون شب به جوانی سرخوش برخورد کردم که با صد چراغ درخشان از پیش میگذشت و من در آتش غم و اندوه فرو رفته بودم.
به حال مرگ بودم صبحدم چون خاستم از جا
به راهش بس که شب در پای رخش سرکش افتادم
هوش مصنوعی: صبح روزی که بیدار شدم، به قدری حال و احساس بدی داشتم که نزدیک بود بمیریم. به خاطر اینکه شب گذشته به خاطر زیبایی و جذابیت او بسیار شب را سپری کرده بودم و حالا نمیتوانستم از جایم برخیزم.
دلی میباید و صبری که آرد تاب آن جولان
گرفتم اینکه من هم در عنان ابرش افتادم
هوش مصنوعی: انسانی باید قلبی از عشق و صبر داشته باشد تا بتواند دشواریهای ناشی از عشق را تحمل کند. من نیز به همین دلیل در دامان محبوب خود شتافتم.
بهر نوعی که خواهی شیوهٔ دست و کمان بنما
که من خود بسمل از شکل کمان و ترکش افتادم
هوش مصنوعی: به هر نحوی که بخواهی، نماد و روش تیراندازی را نشان بده؛ چون من به خاطر شکل و ظاهر تیر و کمان، به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم و دلم شکسته است.
کبابم کرد و میسوزم هنوز از صحبت گرمش
من وحشی کجا در دام این آتشوَش افتادم
هوش مصنوعی: من هنوز از صحبت داغ او در حال سوختن هستم، در حالی که او مرا به آتش عشقش کشانده و من به عنوان یک انسان بیپروا و وحشی، در دام این احساس افتادهام.
خرابم داشت دوش آن سادهلب از خندهٔ شیرین
همه شب سرگران از آن شراب بیغش افتادم
هوش مصنوعی: من که خراب و ناامید بودم، دیشب به خاطر لبخند شیرین آن شخص که سادهدل بود، به شدت سرخوش شدم و تمام شب را در اثر نوشیدن شراب خالص و بدون تقلب در حالتی مست و سرخوش به سر بردم.
فغانی شب که میرفت از برم آن غنچهٔ خندان
نمیدانم چه شد آخر که این سان ناخوش افتادم
هوش مصنوعی: شب که غنچهی خندان از کنارم میرفت، دلیلی وجود نداشت که اینگونه ناراحت و بیحالم بشوم. من نمیدانم چه اتفاقی افتاده که حالا اینقدر دچار دلتنگی هستم.