گنجور

شمارهٔ ۴۲۹

روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم
وه که می سوزم بدرد و داغت این نوروز هم
بیخودم در ناله و زاری، نه شب دانم نه روز
زار می نالم شب از درد جدایی روز هم
باز چون خوانم دل خود را که این مرغ اسیر
رام شد در حلقه ی آن زلف و دست آموز هم
مانده ام زان غمزه و مژگان بخاک و خون مدام
خورده تیغ جان شکاف و ناوک دلدوز هم
مانده بودم در جدایی، گر نمی شد خضر راه
آن لب جانبخش و رخسار جهان افروز هم
دور از آن مه روزم از شب، شب ز روزم تیره تر
بخت روز افزون ندارم طالع فیروز هم
درد و داغ عاشقی کردی فغانی اختیار
زار می‌میر از جفای گل‌رخان می‌سوز هم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم
وه که می سوزم بدرد و داغت این نوروز هم
هوش مصنوعی: روز نوروز است و دل من از درد تو می‌سوزد. وای بر من که در این روز نوروزی، هنوز در آتش درد و داغ تو می‌سوزم.
بیخودم در ناله و زاری، نه شب دانم نه روز
زار می نالم شب از درد جدایی روز هم
هوش مصنوعی: من بی‌دلیل در حال ناله و زاری هستم، نه شب را می‌شناسم و نه روز را. در شب از درد جدایی می‌زنم به ناله، و در روز هم همینطور.
باز چون خوانم دل خود را که این مرغ اسیر
رام شد در حلقه ی آن زلف و دست آموز هم
هوش مصنوعی: وقتی دوباره دل خود را بررسی می‌کنم، متوجه می‌شوم که این مرغ اسیر، تسلیم زلف آن معشوق شده و به او وابسته گشته است.
مانده ام زان غمزه و مژگان بخاک و خون مدام
خورده تیغ جان شکاف و ناوک دلدوز هم
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چشمان و حرکت مژگان، در وضعیت سختی به سر می‌برم. دائم با جراحت‌های عاطفی و دردهای عمیق مواجه‌ام.
مانده بودم در جدایی، گر نمی شد خضر راه
آن لب جانبخش و رخسار جهان افروز هم
هوش مصنوعی: در جدایی از محبوب مانده بودم و اگر نبود آن خضر راه، که مرا به طرف لبان شیرین و چهره درخشان او هدایت کند، چه بر سرم می‌آمد.
دور از آن مه روزم از شب، شب ز روزم تیره تر
بخت روز افزون ندارم طالع فیروز هم
هوش مصنوعی: دوری از آن معشوق باعث شده است که روزهای من به شب‌هایی تیره و تار بدل شوند. احساس می‌کنم که بختی خوش یا روزهای روشنی در انتظارم نیست.
درد و داغ عاشقی کردی فغانی اختیار
زار می‌میر از جفای گل‌رخان می‌سوز هم
هوش مصنوعی: در عشق رنج و اندوه زیادی کشیده‌ای. فغان و ناله‌ات به حدی است که از ظلم و ستم چهره‌های زیبا در حال سوختن و نابودی هستی.