شمارهٔ ۴۲۸
غمت خوردم که روزی با تو چون گل همنفس باشم
نه چون وقت گل آید در شمار خار و خس باشم
مرا از سوختن شد دولت پروانگی حاصل
چرا بیخود به شهد عیش مایل چون مگس باشم
مرا جذب عتابت میکشد در بزم وصل آخر
چه غم گر چند روزی از رقیبان بازپس باشم
ز ترک خویش چون عنقا توان شد در جهان پنهان
چرا در قید تن درمانده چون مرغ قفس باشم
ملامت میکند هرکس که میبیند مرا بیتو
بدین یک جان که من دارم اسیر چند کس باشم
درین آب و هوا مرغ دلم هرگز فرو ناید
مگر کز دانهٔ خال تو در دام هوس باشم
اثر چون نیست در فریاد من شبهای تنهایی
فغانی تا به کی در ناله از فریادرس باشم
شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین چمن بردمشمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غمت خوردم که روزی با تو چون گل همنفس باشم
نه چون وقت گل آید در شمار خار و خس باشم
هوش مصنوعی: دلم برای تو میسوزد که آرزو میکنم روزی همچون گلی در کنار تو باشم و نه اینکه فقط در زمان شکفتن گل به شمار خارش و علف هرز بیفتم.
مرا از سوختن شد دولت پروانگی حاصل
چرا بیخود به شهد عیش مایل چون مگس باشم
هوش مصنوعی: من از سوختن به حالتی چون پروانه دست یافتهام، اما چرا باید بیفکر و ناآگاه به لذتها مانند مگس جذب شیرینی شوم؟
مرا جذب عتابت میکشد در بزم وصل آخر
چه غم گر چند روزی از رقیبان بازپس باشم
هوش مصنوعی: من از سرزنش تو در میان لذتهای وصال به شدت جذب میشوم. چه اهمیتی دارد اگر چند روزی از رقبای خود عقب بمانم؟
ز ترک خویش چون عنقا توان شد در جهان پنهان
چرا در قید تن درمانده چون مرغ قفس باشم
هوش مصنوعی: چرا باید در این دنیا در قید جسم و محدودیتهای آن در بند باشم، در حالی که از سرنوشت و وجود خود، میتوانم به آزادی و فراتر از آنچه هستم فکر کنم؟ مانند آن پرنده افسانهای که در دل آزادگی زندگی میکند، من نیز میخواهم از قید و بندها رها شوم.
ملامت میکند هرکس که میبیند مرا بیتو
بدین یک جان که من دارم اسیر چند کس باشم
هوش مصنوعی: هر کسی که مرا بدون تو میبیند، مرا سرزنش میکند که چگونه میتوانم با این یک جان، به چند نفر دیگر تعلق داشته باشم.
درین آب و هوا مرغ دلم هرگز فرو ناید
مگر کز دانهٔ خال تو در دام هوس باشم
هوش مصنوعی: در این آب و هوا، قلب من هرگز آرام نمیگیرد مگر اینکه برای دانهٔ محبت تو اسیر آرزوها شوم.
اثر چون نیست در فریاد من شبهای تنهایی
فغانی تا به کی در ناله از فریادرس باشم
هوش مصنوعی: وقتی فریادم اثری ندارد، در شبهای تنهاییام مدام ناله میکنم. تا کی باید در این حال از کسی کمک بخواهم؟