شمارهٔ ۴۲۰
ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ایم
دل را بچشم و غمزه ی ساقی سپرده ایم
چون در حریم میکده مستان نوا کنند
ما هم برآوریم صدایی نمرده ایم
در اشک ما مبین بحقارت که این شراب
از پرده های دیده ی روشن فشرده ایم
پیکان آبدار ز تیر و کمان چرخ
دلخواه تر ز قطره ی باران شمرده ایم
از بسکه خورده ایم فرو آتش نهان
مردم گمان برند که آبی فسرده ایم
ما آن درخت بادیه خیزیم ای صبا
کز تندباد حادثه صد زخم خورده ایم
صدره باشک گرم فغانی و برق آه
نقش خودی ز صفحه ی خاطر سترده ایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ایم
دل را بچشم و غمزه ی ساقی سپرده ایم
هوش مصنوعی: ما جان خود را به گوشهی میخانه آوردهایم و دلتنگیام را به چشمان و ناز ساقی سپردهایم.
چون در حریم میکده مستان نوا کنند
ما هم برآوریم صدایی نمرده ایم
هوش مصنوعی: وقتی در محفل میخانه، عاشقان موسیقی و شادی سر دهند، ما نیز به رغم زنده بودن و حیات خود، صدایی بلند میکنیم.
در اشک ما مبین بحقارت که این شراب
از پرده های دیده ی روشن فشرده ایم
هوش مصنوعی: در اشکهای ما حقارت را نشان نده، چرا که این شراب را از چشمان روشنمان فشردهایم.
پیکان آبدار ز تیر و کمان چرخ
دلخواه تر ز قطره ی باران شمرده ایم
هوش مصنوعی: ما تیر و کمان را به عنوان وسیلهای محبوب و زیبا میدانیم و آن را با قطرهی باران مقایسه میکنیم؛ زیرا تیر آبدار و خوشمنظرهای که از کمان رها میشود، بیشتر از باران برای ما دلنشین است.
از بسکه خورده ایم فرو آتش نهان
مردم گمان برند که آبی فسرده ایم
هوش مصنوعی: به دلیل این که بسیار از مشاغل و دلتنگیها را تحمل کردهایم، دیگران فکر میکنند که ما به شدت ناراحت و بیاحساس هستیم، در حالی که در واقع ما احساسات عمیقی در درون خود داریم.
ما آن درخت بادیه خیزیم ای صبا
کز تندباد حادثه صد زخم خورده ایم
هوش مصنوعی: ما مانند درختی هستیم که در بیابان رشد کردهایم، ای نسیم، چرا که از طوفانها و حوادث مختلف، صد زخم و آسیب دیدهایم.
صدره باشک گرم فغانی و برق آه
نقش خودی ز صفحه ی خاطر سترده ایم
هوش مصنوعی: در اوج شوق و هیجان، فریادی از دل برمیآورم و همچون یک چشمبد، یادگارهایی از خود را از صفحهی ذهنم پاک کردهام.