هوش مصنوعی: امشب به دلیل دردی عجیب که دارم، حال و احوالم متفاوت است؛ چشمانم مانند لاله‌ها سرخ و صورتم زرد است.

هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و محبت به یارم تمام وجودم را در خطر قرار داده‌ام و در این وضعیت گیج و سردرگم هستم. در این بازی دشوار زندگی، حالتی عجیب دارم که چالش‌های زیادی برایم به دنبال دارد.

هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و ظرافت مژه‌هایت مدام به سمت تو می‌روم. ای آن جوان زیبا و عاشق‌کش که دل‌ها را می‌ربایی، از اینکه در این مسیر بزرگ مردی به سر می‌برم، شگفت‌زده‌ام.

هوش مصنوعی: در شب، در باغ، گل‌های زیادی شکوفه زدند، و علت آن گریه‌ام به خاطر دوری‌ات بود. امروز، وقتی می‌بینم که تو با خودت چه چیزی به ارمغان آوردی، تعجب می‌کنم.

هوش مصنوعی: از باغ می‌آیی و بوی گلاب می‌دهی، بر من بپاش که از آن دامن نازک تو شگفت‌زده‌ام.

هوش مصنوعی: کسی نامه‌ای از درد جدایی‌ام را باز کند و ببیند که در هر صفحه از تو چه عجایبی را وصف کرده‌ام.

هوش مصنوعی: من به شدت مایل هستم که نسخه‌ای از دردهای فغانی را بخوانم تا ببینم چه بر من می‌گذرد، اما از این که دمی سرد و بی‌تحرک دارم، تعجب می‌کنم.