شمارهٔ ۴۱۰
خوش آن مستی که چون بر آستان او جبین مالم
گهی خاک رهش بوسم گهی رخ بر زمین مالم
درون پردرد و لب پرخنده این حالت بدان ماند
که خون دل خورم پنهان و لب بر انگبین مالم
مسلمانی تو هم، ای تندخو رحمی نما تا کی
رخ از بهر شفاعت در ره مردان دین مالم
برای آنکه در دل تازه ماند زخم پیکانش
ز شوق بوی زلفش بر جراحت مشک چین مالم
ز طرف کوی او از پای ننشینم مگر آن دم
که بر پای سگانش دیدهٔ مردمنشین مالم
شدم فرسوده از درد و هنوزم این هوس در سر
که دست نازک آن گل بگیرم بر جبین مالم
اگر زان شاخ گل صد خار در چشمم خلد خوشتر
که در بستان روم رخ بر نهال یاسمین مالم
خیال گوهر لعلت کشم در رشتهٔ فکرت
که بهر روشنی در چشم عقل خردهبین مالم
خیالست اینکه میگوید فغانی از سر مستی
که چشم خونفشان بر دامن آن نازنین مالم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آن مستی که چون بر آستان او جبین مالم
گهی خاک رهش بوسم گهی رخ بر زمین مالم
هوش مصنوعی: دلنشین است حالتی که در آن، وقتی به درگاه او میرسم، گاهی سرم را به خاک پایش میگذارم و گاهی چهرهام را بر زمین میمالم.
درون پردرد و لب پرخنده این حالت بدان ماند
که خون دل خورم پنهان و لب بر انگبین مالم
هوش مصنوعی: درون من پر از درد و بیرونم پر از خنده است. این حالتی مشابه به این است که من به طور پنهانی از غم و درد خود رنج میبرم، در حالی که لبانم همچون کسی که عسل میخورد شیرین به نظر میرسند.
مسلمانی تو هم، ای تندخو رحمی نما تا کی
رخ از بهر شفاعت در ره مردان دین مالم
هوش مصنوعی: ای مسلمان، تو هم که خشمگینی، لطفی بکن. تا کی میخواهی با روی نازک خود از شفاعت در حق مردان دین دریغ کنی؟
برای آنکه در دل تازه ماند زخم پیکانش
ز شوق بوی زلفش بر جراحت مشک چین مالم
هوش مصنوعی: برای اینکه زخم عشقش در دلم تازگی داشته باشد، بوی خوش زلف او را بر روی این جراحت میمالم.
ز طرف کوی او از پای ننشینم مگر آن دم
که بر پای سگانش دیدهٔ مردمنشین مالم
هوش مصنوعی: من از پای کوی او بلند نمیشوم، مگر زمانی که بر روی پاهای سگانش، چشمان مردم را ببینم.
شدم فرسوده از درد و هنوزم این هوس در سر
که دست نازک آن گل بگیرم بر جبین مالم
هوش مصنوعی: از درد خسته و فرسوده شدهام، اما همچنان در تلاش برای این آرزو هستم که دست ظریف آن گل را بر پیشانیام بگذارم.
اگر زان شاخ گل صد خار در چشمم خلد خوشتر
که در بستان روم رخ بر نهال یاسمین مالم
هوش مصنوعی: اگرچه درخت گل پر از خار است و این خارها در چشمم میرود، اما بهشت برایم دلنشینتر است از اینکه در باغ، چهرهام را بر روی درخت یاسمن بگذارم.
خیال گوهر لعلت کشم در رشتهٔ فکرت
که بهر روشنی در چشم عقل خردهبین مالم
هوش مصنوعی: به خاطر تصورات و افکار زیبایی که دربارهٔ ارزش و جذابیت تو دارم، در تلاش هستم که آنها را در ذهنم بپرورانم. این احساس به من کمک میکند تا از نور و روشنی که در فهم و درک خود دارم، بهرهمند شوم.
خیالست اینکه میگوید فغانی از سر مستی
که چشم خونفشان بر دامن آن نازنین مالم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تصور میشود که شخصی در حالت سرمستی از خود صداهایی سر میدهد و در عین حال چشمانش مانند چشمهای از خون به دامن آن معشوق زیبا ریخته میشود. به طور کلی، تصویر احساسات عمیق و درد عاشقانه را بیان میکند.