گنجور

شمارهٔ ۴۰۶

لب از می شسته وز آب لطافت روی چون گل هم
به خون دردمندان تاب داده زلف و کاکل هم
درون آی از درم کز پردهٔ هستی روم بیرون
ندارم بی‌جمالت بیش ازین صبر و تحمل هم
تأمل تا به کی تدبیر تا چند ای نکوخواهان
گذشته کار و بار من ز تدبیر و تأمل هم
به یاد قامت و زلفت روم در بوستان هردم
کشم در دیده شاخ ارغوان و جعد سنبل هم
مرا خود می‌کشد از ناز چشم فتنه‌انگیزت
بران از غمزه افزون تا به کی تیغ تغافل هم
فغانی بیش ازین افغان مکن در گلشن کویش
دمی از ناله کردن می‌شود خاموش بلبل هم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لب از می شسته وز آب لطافت روی چون گل هم
به خون دردمندان تاب داده زلف و کاکل هم
هوش مصنوعی: لب‌هایش شراب را بر چهره‌اش نریخته و لطافتش مانند گل است. زلف و حالت موهایش نیز به‌گونه‌ای است که دردمندان را به‌خود جلب می‌کند.
درون آی از درم کز پردهٔ هستی روم بیرون
ندارم بی‌جمالت بیش ازین صبر و تحمل هم
هوش مصنوعی: وارد خانه‌ام شو، زیرا از دنیای وجود به بیرون می‌روم. نمی‌توانم بیشتر از این بدون زیبایی تو صبر کنم و تحمل کنم.
تأمل تا به کی تدبیر تا چند ای نکوخواهان
گذشته کار و بار من ز تدبیر و تأمل هم
هوش مصنوعی: فکر کردن و برنامه‌ریزی تا چه زمانی، ای کسانی که نیک می‌خواهید! گذشته من پر از دغدغه و تدبیر است.
به یاد قامت و زلفت روم در بوستان هردم
کشم در دیده شاخ ارغوان و جعد سنبل هم
هوش مصنوعی: به خاطر یاد تو، هر بار که به باغ می‌روم، شاخه‌ای از ارغوان و جعدی از سنبل را در چشمم می‌کارم.
مرا خود می‌کشد از ناز چشم فتنه‌انگیزت
بران از غمزه افزون تا به کی تیغ تغافل هم
هوش مصنوعی: چشمان دلربایت به قدری جذاب است که مرا به سمت خود می‌کشد و با هر نگاهی که به من می‌اندازی، غم و اندوه را بیشتر می‌کنی. تا کی می‌خواهی با بی‌اعتنایی و نادیده گرفتن من، قلبم را آزاده کنی؟
فغانی بیش ازین افغان مکن در گلشن کویش
دمی از ناله کردن می‌شود خاموش بلبل هم
هوش مصنوعی: دیگر در باغش فریاد نزن، زیرا خاموشی بلبل به خاطر یک لحظه ناله کردن تو خواهد بود.