شمارهٔ ۴۰
ای بر دلم ز وعدهٔ خام تو داغها
شبها در انتظار تو سوزم چراغها
بس روی آتشین که به یادت به خاک ماند
چون برگهای لاله بر اطراف باغها
عیشت مدام باد که مستان بزم تو
دارند از آب خضر لبالب ایاغها
یارب ز جیب دامن پیراهن که بود
این بوی خوش که ساخت معطر دماغها
از شوق آهوی تو فغانی بدیده رفت
چندانکه یافتند نشانش به راغها
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بر دلم ز وعدهٔ خام تو داغها
شبها در انتظار تو سوزم چراغها
هوش مصنوعی: ای کسی که وعدههای تو دل مرا آزرده کرده است، شبها در انتظار تو سوز و درد دارم و مثل چراغهایی که روشن هستند، دلم به عشق تو میسوزد.
بس روی آتشین که به یادت به خاک ماند
چون برگهای لاله بر اطراف باغها
هوش مصنوعی: زیبایی و شور و شوقی که به یاد تو در دلم باقی مانده، مانند برگهای لالهای است که در اطراف باغها بر زمین افتادهاند.
عیشت مدام باد که مستان بزم تو
دارند از آب خضر لبالب ایاغها
هوش مصنوعی: زندگیات همیشه شاد و خوش باشد، چرا که جوانان شاد و خوشحال در مهمانی تو از آب خضر سیراب میشوند.
یارب ز جیب دامن پیراهن که بود
این بوی خوش که ساخت معطر دماغها
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، از کجا این عطر خوشبو که دماغها را معطر کرده، به دامن پیراهن او رسیده است؟
از شوق آهوی تو فغانی بدیده رفت
چندانکه یافتند نشانش به راغها
هوش مصنوعی: از شوق تو، چشمانم به شدت اشک ریختند، به طوری که وقتی به دشتها رفتم، ردپای تو را پیدا کردند.