گنجور

شمارهٔ ۳۹

هرگز نظر به کام نیالوده‌ایم ما
فارغ نشین حسود که آسوده‌ایم ما
زخم دل شکسته به الماس بسته‌ایم
بر داغ‌های سینه نمک سوده‌ایم ما
آب حیات در نظر و مهر بر دهان
آیینه در برابر و ننموده‌ایم ما
یک‌رو و یکدلیم اگر نیک و گر بدیم
قلب سیه به حیله نیندوده‌ایم ما
کمتر ز هر کمیم و کم از کمتریم هم
بر خود هزار بار نیفزوده‌ایم ما
خود را چنانکه هست به مردم نموده‌ایم
هرجا که بوده‌ایم چنین بوده‌ایم ما
دم در کشیده‌ایم فغانی ز نیک و بد
در هر فسانه باد نپیموده‌ایم ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.