گنجور

شمارهٔ ۳۸

دارد زبون به تیغ زبان طعنه‌گو مرا
بستان به خیر ای اجل از دست او مرا
یا رب چه کینه داشت به من دشمنی که او
شد رهنمون به دیدن آن کینه‌جو مرا
از بخت شور و تلخی عمرم خبر نداشت
آن کز خدای خواست به صد آرزو مرا
آید همان شکست ز سنگ ملامتم
دوران اگر کند گل و سازد سبو مرا
ضایع چنان شدم که گر افتم به گوشه‌ای
کس ننگرد به نیک و بد از هیچ سو مرا
دیگر حریف رشک جگر‌سوز نیستم
منشین به غیر یا بکش ای تندخو مرا
گفتم که بر فغانی بیدل مکن جفا
گفتا عجب که باشد ازین گفتگو مرا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارد زبون به تیغ زبان طعنه‌گو مرا
بستان به خیر ای اجل از دست او مرا
هوش مصنوعی: من در دلم دردی دارم که زبانم نمی‌تواند آن را بیان کند. ای اجل، اگر می‌خواهی به من رحم کنی، این زبان طعنه‌زن را از من بگیر.
یا رب چه کینه داشت به من دشمنی که او
شد رهنمون به دیدن آن کینه‌جو مرا
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، دشمنی که به من کینه داشت، چگونه بود که خود باعث شد تا او را ببینم و از حس کینه‌اش آگاه شوم؟
از بخت شور و تلخی عمرم خبر نداشت
آن کز خدای خواست به صد آرزو مرا
هوش مصنوعی: از سرنوشت بد و تلخی زندگی‌ام اطلاعی نداشت، در حالی که به خواست خدا به‌دنبال برآورده شدن صد آرزویم بودم.
آید همان شکست ز سنگ ملامتم
دوران اگر کند گل و سازد سبو مرا
هوش مصنوعی: اگر سنگ ملامت به من آسیب بزند، دوران زندگی‌ام هم مانند گل خواهد شد و سبویی برایم خواهد ساخت.
ضایع چنان شدم که گر افتم به گوشه‌ای
کس ننگرد به نیک و بد از هیچ سو مرا
هوش مصنوعی: من به حدی از بین رفته‌ام که اگر در گوشه‌ای بیفتم، هیچ‌کس به من نگاهی نمی‌اندازد و نه به خوبیم توجه می‌کند و نه به بدیم، از هیچ طرف.
دیگر حریف رشک جگر‌سوز نیستم
منشین به غیر یا بکش ای تندخو مرا
هوش مصنوعی: دیگر از رقیب‌های حسود و نازک‌دل نمی‌ترسم. نشین، یا اگر می‌خواهی، من را سریع و بی‌رحمانه بکش.
گفتم که بر فغانی بیدل مکن جفا
گفتا عجب که باشد ازین گفتگو مرا
هوش مصنوعی: گفتم که برای صدای بلند و ناله‌های دردآور من کاری نکن، او پاسخ داد: عجب است که چنین حرف‌هایی برای من وجود دارد و من را تحت تأثیر قرار می‌دهد.