شمارهٔ ۳۹۱
هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم
جایی رسیده یی که من آنجا نمی رسم
خارم که دورم از شرف دستبوس گل
گردم که سالها به ته پا نمی رسم
بی آبیم بکشت و کسی خضر ره نشد
جان دادم و بجای مسیحا نمی رسم
با هر که دم زدم جگرم پاره می کند
هرگز بهمدمی من شیدا نمی رسم
صد نخل آرزو ز دلم سر زند و لیک
هرگز بمنتهای تمنا نمی رسم
بهر تو داغ داغم و مرهم نمی نهی
درد تو دارم و به مداوا نمی رسم
همچون فغانیم نفسی مانده است و بس
دریاب امشبم که به فردا نمی رسم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم
جایی رسیده یی که من آنجا نمی رسم
هوش مصنوعی: هیچگاه به وصال تو ای گل زیبا نخواهم رسید، تو به جایی رسیدی که من هرگز نمیتوانم به آنجا برسم.
خارم که دورم از شرف دستبوس گل
گردم که سالها به ته پا نمی رسم
هوش مصنوعی: من مثل خار هستم که از مقام و ارزش دورم، اما به قدری به گل احترام میگذارم که سالها تلاش میکنم تا به او نزدیک شوم، هرچند که به پای او نخواهم رسید.
بی آبیم بکشت و کسی خضر ره نشد
جان دادم و بجای مسیحا نمی رسم
هوش مصنوعی: در بیآبی به سر میبرم و هیچکس نیست که راه نجاتی برایم نشان دهد. جان خود را فدای فرصتها کردم، اما به جایی نمیرسم که شفا بخشم و دردهایم را تسکین دهم.
با هر که دم زدم جگرم پاره می کند
هرگز بهمدمی من شیدا نمی رسم
هوش مصنوعی: هر کسی که با او صحبت میکنم، دلم را میشکند و هرگز به دوست واقعی و همدمی که دوستش داشته باشم نمیرسم.
صد نخل آرزو ز دلم سر زند و لیک
هرگز بمنتهای تمنا نمی رسم
هوش مصنوعی: در دل من آرزوهای زیادی وجود دارد، مثل صد درخت نخل که روییدهاند. اما هرگز به آنچه که در دل دارم نمیرسم و به خواستههای نهاییام دست پیدا نمیکنم.
بهر تو داغ داغم و مرهم نمی نهی
درد تو دارم و به مداوا نمی رسم
هوش مصنوعی: برای تو بسیار ناراحتم و شفایی برای دردهایم نمیدهی. من از درد تو رنج میبرم و به درمان نمیرسم.
همچون فغانیم نفسی مانده است و بس
دریاب امشبم که به فردا نمی رسم
هوش مصنوعی: ما مانند نالهای هستیم و تنها یک نفس برای ما باقی مانده است. پس امشب مرا دریاب که فردا به من نمیرسد.