گنجور

شمارهٔ ۳۸۸

به بویت صبحدم گریان به گلگشت چمن رفتم
نهادم روی بر روی گل و از خویشتن رفتم
به گشت باغ رفت آن شاخ گل با تای پیراهن
منَش هچون صبا از پی به بوی پیرهن رفتم
دلم ننشست جایی غیر خاک آستان او
چو آب چشم خود چندان که در هر انجمن رفتم
تو ای گل بعد ازین با هرکه می‌خواهد دلت بنشین
که من چون لاله با داغ جفایت زین چمن رفتم
دلی می‌باید و صبری که آرد تاب دیدارش
فغانی گر دلی داری تو باش اینجا که من رفتم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به بویت صبحدم گریان به گلگشت چمن رفتم
نهادم روی بر روی گل و از خویشتن رفتم
هوش مصنوعی: با بوی تو در صبح زود، اشک‌ریزان به باغ رفتم و سرم را بر روی گل‌ها گذاشتم و از خودم جدا شدم.
به گشت باغ رفت آن شاخ گل با تای پیراهن
منَش هچون صبا از پی به بوی پیرهن رفتم
هوش مصنوعی: به باغ برگشتم و آن شاخه گل را با دقت و ظرافتی شبیه به پیراهن خودم در دست گرفتم. همچون نسیم صبحگاهی به دنبال بوی پیراهنم رفتم.
دلم ننشست جایی غیر خاک آستان او
چو آب چشم خود چندان که در هر انجمن رفتم
هوش مصنوعی: دل من هیچوقت آرام نگرفت جایی جز خاک پای او. مانند آب چشم خود، هرچند در جمع‌های مختلفی حاضر شدم.
تو ای گل بعد ازین با هرکه می‌خواهد دلت بنشین
که من چون لاله با داغ جفایت زین چمن رفتم
هوش مصنوعی: ای گل، از این پس با هر کسی که دلت می‌خواهد بنشین و همراهی کن. من مانند لاله، به خاطر درد جدایی‌ات از این دشت رفتم و دیگر در کنار تو نیستم.
دلی می‌باید و صبری که آرد تاب دیدارش
فغانی گر دلی داری تو باش اینجا که من رفتم
هوش مصنوعی: برای دیدن او به دل و صبری نیاز است که بتواند تحمل کند. اگر دل عاشق داری، اینجا بمان و منتظرش باش، چرا که من رفته‌ام.