گنجور

شمارهٔ ۳۸۶

دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم
شراب در کف و سوز تو در درون چکنم
به آتش دگری چون نمی روی از دل
بهرزه داغ دل خویشتن فزون چکنم
توانم آنکه ترا مهربان خود سازم
ولی بکجروی بخت واژگون چکنم
دلم بگوشه ی دیوانگی قرار گرفت
دگر بدفع پریشانیش فسون چکنم
خیال بود که آیم برون ز ظلمت هجر
نگشت شمع جمال تو رهنمون چکنم
مرا که گوش بر آواز مرغ نامه برست
نوای بربط و آهنگ ارغنون چکنم
مگو که ناله مکن ای فغانی از غم یار
زیاده می شودم آتش درون چکنم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم
شراب در کف و سوز تو در درون چکنم
هوش مصنوعی: دلم می‌خواهد پیاله‌ای از خون داشته باشم، گویی مانند رنگ لاله‌هاست. می‌خواهم شراب را در دستانم نگه‌دارم و درونم را با سوز عشق تو پر کنم.
به آتش دگری چون نمی روی از دل
بهرزه داغ دل خویشتن فزون چکنم
هوش مصنوعی: چرا به آتش دیگری نمی‌روی؟ وقتی درد دل خود را نمی‌توانی تحمل کنی، چه کار می‌توانی بکنم؟
توانم آنکه ترا مهربان خود سازم
ولی بکجروی بخت واژگون چکنم
هوش مصنوعی: من قادر هستم که تو را محبوب و مهربان خود کنم، اما سرنوشت و تقدیر به گونه‌ای پیش می‌رود که این امر ممکن نیست.
دلم بگوشه ی دیوانگی قرار گرفت
دگر بدفع پریشانیش فسون چکنم
هوش مصنوعی: دل من در گوشه‌ای از دیوانگی قرار گرفته و دیگر نمی‌دانم برای دور کردن این پریشانی چه باید بگویم یا چه تریاقی برایش بیابم.
خیال بود که آیم برون ز ظلمت هجر
نگشت شمع جمال تو رهنمون چکنم
هوش مصنوعی: فکر می‌کردم که می‌توانم با خیال تو از تاریکی جدایی بیرون بیایم، اما نور زیبایی تو راهنمای من نشد.
مرا که گوش بر آواز مرغ نامه برست
نوای بربط و آهنگ ارغنون چکنم
هوش مصنوعی: من که به صدای پرنده توجه دارم و به نامه‌ای که آورده شده گوش می‌دهم، چه لزومی دارد که به نوا و آهنگ سازها بپردازم؟
مگو که ناله مکن ای فغانی از غم یار
زیاده می شودم آتش درون چکنم
هوش مصنوعی: نگو که از غم یار ناله نکن، زیرا این کار فقط آتش درونم را بیشتر می‌کند.