گنجور

شمارهٔ ۳۸۵

ز غم جان می‌دهم چون دلربای خود نمی‌بینم
چه درد است این که جز مردن دوای خود نمی‌بینم
سزد گر سر نهم در دشت و از عالم روم بیرون
که در کویت من سرگشته جای خود نمی‌بینم
به سودای تو گشتم آنچنان بیگانه از مردم
که یک کس در همه شهر آشنای خود نمی‌بینم
من حیران به کوی آن پری دارم تماشایی
که هرگز جانب محنت‌سرای خود نمی‌بینم
کدامین باد یارب در گلستان تو ره دارد
که برگ یاسمینت در هوای خود نمی‌بینم
نشان غنچهٔ این گلستان از دیگران پرسید
که من جز خار و خس در دست و پای خود نمی‌بینم
به زاری چون فغانی می‌زنم دست دعا بر سر
که خیری در دعای ناروای خود نمی‌بینم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز غم جان می‌دهم چون دلربای خود نمی‌بینم
چه درد است این که جز مردن دوای خود نمی‌بینم
هوش مصنوعی: به خاطر غم و ناراحتی‌ام جانم را فدای عشق می‌کنم، زیرا دلبرم را نمی‌بینم. این درد بسیار سخت است که جز مردن هیچ راه نجاتی برای خود نمی‌بینم.
سزد گر سر نهم در دشت و از عالم روم بیرون
که در کویت من سرگشته جای خود نمی‌بینم
هوش مصنوعی: اگر لازم باشد در دشت سرم را به زمین بگذارم و از این جهان دور شوم، باز هم برایم بهتر است، زیرا در کوی تو نمی‌توانم جای خود را پیدا کنم و گم شده‌ام.
به سودای تو گشتم آنچنان بیگانه از مردم
که یک کس در همه شهر آشنای خود نمی‌بینم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و علاقه‌ام به تو، به قدری از دیگران دور شدم که در تمام شهر هیچ کس را نمی‌شناسم و هیچ آشنایی ندارم.
من حیران به کوی آن پری دارم تماشایی
که هرگز جانب محنت‌سرای خود نمی‌بینم
هوش مصنوعی: من در کوی آن معشوق زیبایی حیران و شگفت‌زده‌ام، زیرا هرگز به سمت جایی که پر از درد و رنج باشد نگاه نمی‌کنم.
کدامین باد یارب در گلستان تو ره دارد
که برگ یاسمینت در هوای خود نمی‌بینم
هوش مصنوعی: کدام باد می‌تواند در باغ تو بوزد که هیچ‌کدام از برگ‌های یاسیمنت را در هوای خود نمی‌بینم؟
نشان غنچهٔ این گلستان از دیگران پرسید
که من جز خار و خس در دست و پای خود نمی‌بینم
هوش مصنوعی: این گلستان نشانه‌ای از غنچه‌اش را از دیگران سؤال کرد و گفت: من فقط خار و علف‌های هرز را در اطرافم می‌بینم.
به زاری چون فغانی می‌زنم دست دعا بر سر
که خیری در دعای ناروای خود نمی‌بینم
هوش مصنوعی: با عجز و ناله‌ای دعا می‌کنم و دست‌هایم را به سمت آسمان بلند کرده‌ام، اما نمی‌بینم که در دعاهای نادرست و ناخالص خود نتیجه‌ای خوب به دست بیاورم.