گنجور

شمارهٔ ۳۸۳

خوش آن حالت که در روی گلی نظاره می‌کردم
زبویش می‌شدم مست و گریبان پاره می‌کردم
ز خود می‌رفتم و می‌سوختم در آتش غیرت
چو با دل گفت‌وگوی آن پری‌رخساره می‌کردم
من این زخم ملامت بر جبین خویش می‌دیدم
چو در اول نظر بر تیغ آن خونخواره می‌کردم
جدا از آن ترک عاشق‌کش چنان تنگ آمدم از خود
که گر بودی به دستم قتل خود صد باره می‌کردم
طبیبان چارهٔ درد دل عاشق نمی‌دانند
نهانی درد خود را ورنه من هم چاره می‌کردم
فغانی چند گویی حال خود با آن شه خوبان
به ناچاری بر آن رخساره‌اش نظاره می‌کردم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آن حالت که در روی گلی نظاره می‌کردم
زبویش می‌شدم مست و گریبان پاره می‌کردم
هوش مصنوعی: احساس خوبی داشتم وقتی که به چهره‌ی یک گل نگاه می‌کردم. عطرش مرا مست کرده بود و همچنان شور و شوق به من دست داده بود که حتی لباس خود را نیز پاره می‌کردم.
ز خود می‌رفتم و می‌سوختم در آتش غیرت
چو با دل گفت‌وگوی آن پری‌رخساره می‌کردم
هوش مصنوعی: در حالتی از خویشتن بیرون می‌رفتم و به خاطر عشق و غیرت خود می‌سوزم، چون در دل با آن معشوق زیبا صحبت می‌کردم.
من این زخم ملامت بر جبین خویش می‌دیدم
چو در اول نظر بر تیغ آن خونخواره می‌کردم
هوش مصنوعی: من وقتی که به زخم ملامت روی پیشانی‌ام نگاه می‌کردم، در نخستین دیدار با آن تیغ خونی، احساس درد و رنج می‌کردم.
جدا از آن ترک عاشق‌کش چنان تنگ آمدم از خود
که گر بودی به دستم قتل خود صد باره می‌کردم
هوش مصنوعی: به دور از آن معشوقی که قلب‌ها را می‌شکند، آن‌قدر از خودم احساس تنگی و ناتوانی کردم که اگر تو در دسترس بودی، بارها و بارها خودم را می‌کشتم.
طبیبان چارهٔ درد دل عاشق نمی‌دانند
نهانی درد خود را ورنه من هم چاره می‌کردم
هوش مصنوعی: پزشکان راه حلی برای بیماری‌های عاشقانه نمی‌شناسند، زیرا درد درونی خود را پنهان می‌کنند. اگر آن‌ها این درد را می‌دانستند، من هم برای آن راهی پیدا می‌کردم.
فغانی چند گویی حال خود با آن شه خوبان
به ناچاری بر آن رخساره‌اش نظاره می‌کردم
هوش مصنوعی: من همواره در تلاش هستم تا احساسات و حال خود را با او به اشتراک بگذارم. اما مجبور شدم که فقط به چهره زیبایش نگاه کنم و به دلم بگذارم.