گنجور

شمارهٔ ۳۸۲

از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم
گردی ز دل مدعیان رفتم و رفتم
خون بسته دلم ته بته از داغ جدایی
ایگل ز تماشای تو نشکفتم و رفتم
ای کاش که می مردم و معلوم نمی شد
این درد نهان تو که بنهفتم و رفتم
آن وعده ی ناچار که صد بار شکستی
یکبار دگر از تو پذیرفتم و رفتم
خوار آمده زانکوی بیاد آرم و سوزم
آن پند نکوخواه که نشنفتم و رفتم
خالی نگذاری سر تابوت فغانی
ای نخل خرامان، سخنی گفتم و رفتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم
گردی ز دل مدعیان رفتم و رفتم
هوش مصنوعی: من از کوی تو مانند باد بی‌خبر و آشفته عبور کردم و از دل رنج و حسرت مدعیان دور شدم و رفتم.
خون بسته دلم ته بته از داغ جدایی
ایگل ز تماشای تو نشکفتم و رفتم
هوش مصنوعی: دل من به شدت از درد دوری تو آکنده شده و به خاطر تماشایت نتوانستم شکوفا شوم و در نهایت ناچار شدم بروم.
ای کاش که می مردم و معلوم نمی شد
این درد نهان تو که بنهفتم و رفتم
هوش مصنوعی: ای کاش می‌توانستم بمیرم تا این درد پنهانی که در دل دارم و آن را مخفی کرده‌ام، بر همگان آشکار نشود.
آن وعده ی ناچار که صد بار شکستی
یکبار دگر از تو پذیرفتم و رفتم
هوش مصنوعی: من بارها به وعده‌ات شک کرده بودم، اما این بار دوباره آن را پذیرفتم و از تو فاصله گرفتم.
خوار آمده زانکوی بیاد آرم و سوزم
آن پند نکوخواه که نشنفتم و رفتم
هوش مصنوعی: از آنجا که یاد آن نصیحت خوب که نشنیدم و رفتم در دل من ایجاد حس عذاب و اندوه کرده است، خود را خوار و ذلیل می‌بینم.
خالی نگذاری سر تابوت فغانی
ای نخل خرامان، سخنی گفتم و رفتم
هوش مصنوعی: ای درخت نخل زیبا، هنگام وداع، نمی‌خواهم که بالای تابوت من خالی بماند. من چیزی گفتن ووداع کردم و رفتم.