شمارهٔ ۳۷۱
محروم باد چشم من از گلشن وصال
گر بگذرد بهار و گلم بیتو در خیال
گل پنج روزه ییست ولی نخل حسن تو
پیوسته در برست زهی حسن بیزوال
دلتنگم از هوای تو ای گل بغایتی
کز نکهت نسیم سحر گیردم ملال
در بوستان ز حیرت نخل بلند تو
آگه نمی شوم که گلی هست بر نهال
آشفته ی جمال تو هرگز چو بلبلی
ننشسته در حضور گلی با فراغ بال
آتش در آب چشمه ی خورشید میزند
گلهای سایه پرورت از باده ی زلال
جانها سپند خامه ی نقاش حسن تو
کز مشک سوده بر ورق گل نهاده خال
ای عندلیب، ناله ز بیداد گل مکن
چون دم زدی ز مهر و وفا از جفا منال
جانسوز و دلفروز فغانی درین چمن
شاخ گلیست جلوه کنان در قبای آل
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محروم باد چشم من از گلشن وصال
گر بگذرد بهار و گلم بیتو در خیال
هوش مصنوعی: چشم من از گلی که در عشق تو میشکفد محروم است، اگر بهار بگذرد و من باز هم در خیال تو بمانم.
گل پنج روزه ییست ولی نخل حسن تو
پیوسته در برست زهی حسن بیزوال
هوش مصنوعی: گل پنج روز بیشتر عمر نمیکند، اما زیبایی تو همچنان پایدار و جاودانه است. خوشا به حال زیبایی تو که هرگز زوال نمییابد.
دلتنگم از هوای تو ای گل بغایتی
کز نکهت نسیم سحر گیردم ملال
هوش مصنوعی: دلم برای تو تنگ شده است، ای گل، چون بوی نسیم صبح مرا ناراحت میکند.
در بوستان ز حیرت نخل بلند تو
آگه نمی شوم که گلی هست بر نهال
هوش مصنوعی: در باغ به خاطر شگفتی و بلندای نخل تو متوجه نمیشوم که بر درخت جوانی گلی وجود دارد.
آشفته ی جمال تو هرگز چو بلبلی
ننشسته در حضور گلی با فراغ بال
هوش مصنوعی: هرگز هیچ بلبل آشفتهای در کنار گلی با آرامش و راحتی نشسته است.
آتش در آب چشمه ی خورشید میزند
گلهای سایه پرورت از باده ی زلال
هوش مصنوعی: آتش در آب چشمهی خورشید میرقصد و گلهای سایهسار تو از شراب زلال سیراب میشوند.
جانها سپند خامه ی نقاش حسن تو
کز مشک سوده بر ورق گل نهاده خال
هوش مصنوعی: جانها مانند رنگی هستند که هنرمند به زیباییهای تو میکشد، خالی که از مشک گرفته شده و بر روی گل قرار داده شده است.
ای عندلیب، ناله ز بیداد گل مکن
چون دم زدی ز مهر و وفا از جفا منال
هوش مصنوعی: ای بلبل، از ظلم گل شکایت نکن، چونکه وقتی از محبت و وفا سخن گفتی، از بیتوجهی من گلایه نکن.
جانسوز و دلفروز فغانی درین چمن
شاخ گلیست جلوه کنان در قبای آل
هوش مصنوعی: صدای دلانگیز و سوزناک فغانی مانند شاخ گلی است که در این چمن میدرخشد و جلوهای زیبا دارد.