گنجور

شمارهٔ ۳۶۳

میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو شمع
می رسد بر اوج گردون هر نفس دودم چو شمع
دیده ی اختر شمارم شهرت نیسان گرفت
بسکه بر هر نوک مژگان گوهر آمودم چو شمع
گرچه نقد هستیم در آتش عشق تو سوخت
اندکی هم در صفای فطرت افزودم چو شمع
چون سپند از گرد مجلس دور کردم چشم بد
خوابگاهت را بدود دل نیالودم چو شمع
داشتم داغ ترا در سینه چون مجمر نهان
راز پنهان را نقاب از چهره نگشودم چو شمع
اشک گوهر زایم از خوناب دل شد لعل سان
بسکه هر دم آستین بر چشم تر سودم چو شمع
از دم گرم فغانی دود آهم در گرفت
گرچه در راه محبت باد پیمودم چو شمع

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو شمع
می رسد بر اوج گردون هر نفس دودم چو شمع
هوش مصنوعی: من چشمانم را می‌سوزانم تا یک روز زنده بمانم، مانند شمع که وقتی به اوج آسمان می‌رسد، هر نفسش دود می‌شود مانند شمع.
دیده ی اختر شمارم شهرت نیسان گرفت
بسکه بر هر نوک مژگان گوهر آمودم چو شمع
هوش مصنوعی: نخستین باری که به چشمان تو نگاه کردم، احساس کردم که شهرت و جذابیت تو همانند ماه است. بر هر مژه‌ات مرواریدی روشن گذاشتم، همچون شمعی که نورش را می‌پراکند.
گرچه نقد هستیم در آتش عشق تو سوخت
اندکی هم در صفای فطرت افزودم چو شمع
هوش مصنوعی: هرچند که ما در عشق تو به سختی و درد می‌سوزیم، اما اندکی از لطافت و پاکی فطرت را هم به وجود آورده‌ام مثل شمعی که با سوختن روشن‌تر می‌شود.
چون سپند از گرد مجلس دور کردم چشم بد
خوابگاهت را بدود دل نیالودم چو شمع
هوش مصنوعی: چون مثل آتش دور مجلس را پاک کردم، چشم‌های بد را از خوابگاهت دور کردم و دلم را آلوده نکردم، مانند شمع.
داشتم داغ ترا در سینه چون مجمر نهان
راز پنهان را نقاب از چهره نگشودم چو شمع
هوش مصنوعی: من در دل خود عشقی سوزان دارم که مانند آتش زیر خاکستر پنهان است. رازهای درونم را به کسی نمی‌گویم و مانند شمعی که نور خود را پنهان می‌کند، اجازه نمی‌دهم که این احساسات از چهره‌ام آشکار شوند.
اشک گوهر زایم از خوناب دل شد لعل سان
بسکه هر دم آستین بر چشم تر سودم چو شمع
هوش مصنوعی: من از دل پرخونم اشک می‌ریزم و مانند لعل (جواهر) می‌شوم، زیرا هر لحظه با آستینم چشمانم را می‌پاکم. مانند شمعی که می‌سوزد.
از دم گرم فغانی دود آهم در گرفت
گرچه در راه محبت باد پیمودم چو شمع
هوش مصنوعی: از حرارت و احساس شدید فغان و آه من هنوز نشانه‌ای باقی مانده است. هرچند در مسیر عشق تلاش زیادی کرده‌ام، مانند شمعی که می‌سوزد.