شمارهٔ ۳۵۲
چنان تیزست در خون ریختن مژگان خونریزش
که خون دل چکد از دیده ها چون بنگرم تیزش
لبش از عشوهٔ شیرین دهد کام دلم روزی
ولی در غمزه بیدادست چشم فتنه انگیزش
درین باغ کهن چون سبزه ی نو خیزد از خاکم
هنوزم در نظر باشد خیال خط نوخیزش
مگر آگه شد از سوز دل من شمع در گریه
که بس دلسوز می آید سرشک آتش آمیزش
ز شوق لعل میگونت بخون خود بود تشنه
دل بیمار من کز آب حیوانست پرهیزش
فغانی می رود افتان و خیزان در عنان او
که آویزد دل پر خون بفتراک دلاویزش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنان تیزست در خون ریختن مژگان خونریزش
که خون دل چکد از دیده ها چون بنگرم تیزش
هوش مصنوعی: مژگان او به قدری تیز و نافذ است که میتواند دل را جریحهدار کند و اشک از چشمها بریزد، به گونهای که هرگاه به او نگاه میکنم، این تیزی و تاثیری را درک میکنم.
لبش از عشوهٔ شیرین دهد کام دلم روزی
ولی در غمزه بیدادست چشم فتنه انگیزش
هوش مصنوعی: لبان او با شیرینی خاصی میتوانند دل من را شاد کنند، اما در نگاهش، کنایههای ناخوشایند و فتنهآمیزی وجود دارد که باعث غم و اندوه میشود.
درین باغ کهن چون سبزه ی نو خیزد از خاکم
هنوزم در نظر باشد خیال خط نوخیزش
هوش مصنوعی: در این باغ قدیمی، وقتی که سبزه تازه از خاک سر در میآورد، هنوز یاد و خیال جوانی و جوانهزنیام در ذهنم زنده است.
مگر آگه شد از سوز دل من شمع در گریه
که بس دلسوز می آید سرشک آتش آمیزش
هوش مصنوعی: شمع به خاطر ناراحتی من و غم دلسوزم متوجه شد، به همین خاطر در حال گریه کردن است و اشکهایش مانند آتش میسوزد.
ز شوق لعل میگونت بخون خود بود تشنه
دل بیمار من کز آب حیوانست پرهیزش
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و زیبایی تو، دل بیمار من که به شدت تشنه است، به خون خود مینالد. او از آب حیات دوری میکند و تنها خواهان توست.
فغانی می رود افتان و خیزان در عنان او
که آویزد دل پر خون بفتراک دلاویزش
هوش مصنوعی: فغان و نالهای به گوش میرسد، همانند حسی دردناک و پرهیجان که در دل نشسته است. دل شاد و پرخون، به سویی کشیده میشود که گویی در جستوجوی آرامش و عشق است.