گنجور

شمارهٔ ۳۵۱

سراسر شیوهٔ نازست سرو ناز پروردش
ولی در جلوهٔ جولان نمی‌یابد کسی گردش
خیال جوهر فرد دهانش جان مشتاقان
ز هستی فرد سازد جان فدای جوهر فردش
گرفتاری که حیران جمال اوست روز و شب
نبیند راحت از خواب و نباشد لذت از خوردش
کسی را سجده ی محراب ابرویش قبول افتد
که اشک سرخ پیدا باشد از رخساره ی زردش
بقدر حال خود هر کس بدین در تحفه یی دارد
من مسکین ندارم هیچ غیر از تحفه ی دردش
باظهار محبت هر که خود را مرد ره داند
گر از تیغ ملامت رو بگرداند مخوان مردش
فغانی با گل و گلزار عالم داشت دلگرمی
هوای گلرخی از هستی خود ساخت دلسردش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سراسر شیوهٔ نازست سرو ناز پروردش
ولی در جلوهٔ جولان نمی‌یابد کسی گردش
هوش مصنوعی: سراسر رفتار و سبک او جذاب و فریبنده است و مانند درخت سرو که از او محافظت شده است. اما وقتی که صحبت از نمایش و جلوه باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند به پای او برسد و در برابرش قرار بگیرد.
خیال جوهر فرد دهانش جان مشتاقان
ز هستی فرد سازد جان فدای جوهر فردش
هوش مصنوعی: خیال جوهر فرد در ذهنش موجب می‌شود که جان افرادی که به آن مشتاق هستند، به زندگی و هستی تبدیل شود. جان من هم فدای ویژگی‌های آن فرد می‌شود.
گرفتاری که حیران جمال اوست روز و شب
نبیند راحت از خواب و نباشد لذت از خوردش
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی او را مشاهده کرده و در فکر و حیرت اوست، نه روز و نه شب آرامش و راحتی در خواب ندارد و از خوردن هم لذتی نمی‌برد.
کسی را سجده ی محراب ابرویش قبول افتد
که اشک سرخ پیدا باشد از رخساره ی زردش
هوش مصنوعی: کسی ارزش سجده کردن در برابر ابروهای زیبای او را دارد که در چهره زردش، اشک سرخی دیده شود.
بقدر حال خود هر کس بدین در تحفه یی دارد
من مسکین ندارم هیچ غیر از تحفه ی دردش
هوش مصنوعی: هر فردی با توجه به شرایط و وضعیت خود چیزی به عنوان هدیه دارد، اما من که بیچاره‌ام تنها چیزی که دارم درد و رنج خودم است.
باظهار محبت هر که خود را مرد ره داند
گر از تیغ ملامت رو بگرداند مخوان مردش
هوش مصنوعی: هر که محبت را ابراز کند و خود را در عرصهٔ عشق و محبت قوی بداند، اگر از انتقادات و سرزنش‌ها فرار کند، او را واقعاً مرد ندان.
فغانی با گل و گلزار عالم داشت دلگرمی
هوای گلرخی از هستی خود ساخت دلسردش
هوش مصنوعی: فغان و ناله‌های شاعری از عشق و زیبایی طبیعت دلش را گرم می‌کند. او برای دلخوشی و آرامش خود از وجود یک دلبر زیبا بهره می‌برد.