شمارهٔ ۳۵۰
فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش
دست منست و دامن یار قدیم خویش
یا رب بمذهب که بود سوختن روا
آنرا که پرورند بناز و نعیم خویش
گر پی برد غنی که چه سودست در کرم
ریزد چو آب در قدم خلق سیم خویش
یاری کجاست تا بخرابات رو نهیم
کز دست داده ایم ره مستقیم خویش
نازکترست از آنکه توان داد ازو نشان
آن گل که تازه ساخت جهان از نسیم خویش
ما در عرق زرنگ خوش و بوی دلکشش
او بی نیاز چون گل و می از شمیم خویش
عاشق نه آنکسست که معشوق دلنواز
سازد برود و باده مدامش ندیم خویش
نام از کرم ثبات پذیرد نه از درم
این نکته گفت حاتم طی با ندیم خویش
دانستنیست سر محبت نه گفتنی
بگذار فهم نکته بطبع سلیم خویش
محرم نشد فغانی درویش کان غیور
میر اندیش بتیر ز گرد حریم خویش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش
دست منست و دامن یار قدیم خویش
هوش مصنوعی: در روز آینده، هرچیزی که به دست بیاورم، از آن من است و همچنین ارتباط من با دوست قدیمیام.
یا رب بمذهب که بود سوختن روا
آنرا که پرورند بناز و نعیم خویش
هوش مصنوعی: ای پروردگار، آیا سزاوار است که کسی که در نعمت و رفاه بزرگ شده، دچار آتش سوزی شود؟
گر پی برد غنی که چه سودست در کرم
ریزد چو آب در قدم خلق سیم خویش
هوش مصنوعی: اگر شخص ثروتمندی بفهمد که kindness و مهربانی چه ارزشی دارد، آن را همچون آب بر پای مردم میپاشد و این کار برای او هیچ زحمتی نخواهد بود.
یاری کجاست تا بخرابات رو نهیم
کز دست داده ایم ره مستقیم خویش
هوش مصنوعی: دوستی کجاست تا به خرابهها برویم، چون ما راه درست خود را گم کردهایم.
نازکترست از آنکه توان داد ازو نشان
آن گل که تازه ساخت جهان از نسیم خویش
هوش مصنوعی: زیبایی او چنان لطیف و شکننده است که نمیتوان با او ارتباطی برقرار کرد. او همانند گلی است که تازه به دنیا آمده و با نسیمی که از خود میفرستد، جهان را زیباتر میکند.
ما در عرق زرنگ خوش و بوی دلکشش
او بی نیاز چون گل و می از شمیم خویش
هوش مصنوعی: ما در شادی و سرحالی غرق شدهایم و به بوی دلانگیز او نیاز نداریم، چون گل و شراب که از لطافت خود بینیازند.
عاشق نه آنکسست که معشوق دلنواز
سازد برود و باده مدامش ندیم خویش
هوش مصنوعی: عاشق واقعی کسی نیست که معشوق فقط به او زیبایی و محبت بدهد و بعد از آن از او دور شود و تنها به خوشگذرانی و نوشیدن مشغول باشد.
نام از کرم ثبات پذیرد نه از درم
این نکته گفت حاتم طی با ندیم خویش
هوش مصنوعی: نام نیک از بخشش و کرم انسان به دست میآید، نه از ثروت و دارایی. این را حاتم طایی به همراه دوست خود بیان کرده است.
دانستنیست سر محبت نه گفتنی
بگذار فهم نکته بطبع سلیم خویش
هوش مصنوعی: سر محبت را نمیتوان تنها با کلمات بیان کرد؛ باید بگذارید که فهم این نکته به طور طبیعی و بر اساس نیّت و روح شما حاصل شود.
محرم نشد فغانی درویش کان غیور
میر اندیش بتیر ز گرد حریم خویش
هوش مصنوعی: درویشی در جایی از غم و فریادش سخن میگوید که به دلیل غیرت و شرافتی که دارد، هرگز نمیتواند به حریم خود بیتوجهی کند و از آن دور شود. در حقیقت، او نمیتواند بیمحابا و بیدقت از مرز و حریم شخصیاش بگذرد.