گنجور

شمارهٔ ۳۴۸

گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش
آتش بخرمنم زنی از برق آه خویش
هر دم که بیتو ام نفسی کاهدم ز عمر
دردا که مردم از نفس عمر کاه خویش
دارم تب فراق و ندارم مجال آه
گریم هزار بال بحال تباه خویش
راه منست عاشقی و رسم بیخودی
ناصح تو و صلاح، من و رسم و راه خویش
قصد سیاه رویی ما تا کی ای سپهر
ما خود رسیده ایم بروز سیاه خویش
چشمش بغمزه تیغ بخونریز من کشد
یا رب تو آگهی که ندانم گناه خویش
ای در پناه لطف تو چون سایه عالمی
آورده ام بسایه ی لطفت پناه خویش
هست این دل شکسته گیاهی ز باغ تو
دامن بناز بر مشکن از گیاه خویش
ای پادشاه حسن فغانی گدای تست
دارد امید مرحمت از پادشاه خویش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش
آتش بخرمنم زنی از برق آه خویش
هوش مصنوعی: اگر به آینه نگاه کنی، چهره‌ات مانند ماه است، اما با سوزش درونم بر اثر آهی که از دلم برمی‌خیزد، احساس آتش می‌کنم.
هر دم که بیتو ام نفسی کاهدم ز عمر
دردا که مردم از نفس عمر کاه خویش
هوش مصنوعی: هر لحظه که به یاد تو هستم، از عمرم کم می‌شود و این دردناک است که انسان‌ها از نفس زندگی خود می‌کاهند.
دارم تب فراق و ندارم مجال آه
گریم هزار بال بحال تباه خویش
هوش مصنوعی: من از درد جدایی دچار تب هستم و فرصتی برای گریه کردن ندارم، هزاران بال دارم که نتوانسته‌اند به حال خراب من پرواز کنند.
راه منست عاشقی و رسم بیخودی
ناصح تو و صلاح، من و رسم و راه خویش
هوش مصنوعی: راه من عشق ورزیدن است و شیوه‌ام دیوانگی. تو، ای مشاور، به فکر صلاح و درستی خود باش، من هم پیرو راهم و روشم.
قصد سیاه رویی ما تا کی ای سپهر
ما خود رسیده ایم بروز سیاه خویش
هوش مصنوعی: همه‌ی تلاش ما برای رسیدن به محبوبی که با چهره‌ای سیاه و جذاب است، تا کی ادامه خواهد داشت؟ ما به حقیقت وجود خود، که همان سیاهی و تیره‌رویی‌ است، پی برده‌ایم.
چشمش بغمزه تیغ بخونریز من کشد
یا رب تو آگهی که ندانم گناه خویش
هوش مصنوعی: چشمان او با ناز و غمزه‌اش مرا به خون ریزی وا می‌دارد، ای خدا، آیا تو نمی‌دانی که من نمی‌دانم گناه من چیست؟
ای در پناه لطف تو چون سایه عالمی
آورده ام بسایه ی لطفت پناه خویش
هوش مصنوعی: ای پروردگار مهربان، من به کمک رحمت‌های تو به این دنیا آمده‌ام و زیر سایه‌ی لطف تو پناهگاه خود را یافته‌ام.
هست این دل شکسته گیاهی ز باغ تو
دامن بناز بر مشکن از گیاه خویش
هوش مصنوعی: دل شکسته من شبیه گیاهی است که از باغ تو گرفته شده. لطفاً با آن بی‌رحمی رفتار نکن و آن را نشکن.
ای پادشاه حسن فغانی گدای تست
دارد امید مرحمت از پادشاه خویش
هوش مصنوعی: ای پادشاه زیبایی، فغانی (شاعر) به تو وابسته است و امیدوار است که از بخشش تو برخوردار شود.