شمارهٔ ۳۴۶
چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اندامش
که هوشم می رود هر جا که آید بر زبان نامش
زد آتش در دلم یا رب چه گرمی مزاجست این
که نبود در قبا چون برگ گل یک لحظه آرامش
خرابم افگند آن مست حسن از شیوه یی هر دم
زهی ناز و جوانی، کم مباد این باده از جامش
بر آن لب بسته دندان از هوس خوش می کند عاشق
نمی دانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامش
نشست از نوحه در آتش فغانی کام نادیده
گشادی هم نشد از آه صبح و گریهٔ شامش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اندامش
که هوشم می رود هر جا که آید بر زبان نامش
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت فردی اشاره دارد که اندامش در لباس چقدر تحسینبرانگیز است، به طوری که هر زمان نام او بر زبان میآید، دل و عقل را تحت تأثیر قرار میدهد و انسان را به سمت خود میکشاند.
زد آتش در دلم یا رب چه گرمی مزاجست این
که نبود در قبا چون برگ گل یک لحظه آرامش
هوش مصنوعی: ای خدا، آتشی در دلم زدی که چقدر حال و هوای وجودم گرم شده است! این حالتی که دارم، مثل حالتی نیست که در لباس زیبا و دلربا مانند گل باشم و یک لحظه آرامش بیابم.
خرابم افگند آن مست حسن از شیوه یی هر دم
زهی ناز و جوانی، کم مباد این باده از جامش
هوش مصنوعی: معشوقی به زیبایی و جذابیت خود مرا به شدت تحت تأثیر قرار داده و مرا به ورطهٔ هلاکت انداخته است. زیبایی او به قدری است که هر لحظه میتواند احساس شگفتی و شگفتانگیزی را در من زنده کند. امیدوارم هیچگاه این لحظهی شیرین و این نعمت از زندگیام گرفته نشود.
بر آن لب بسته دندان از هوس خوش می کند عاشق
نمی دانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامش
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که شخصی که به آن لبخند میزند، آرزوهایش را با دندان بفشارد و به آن لب نه بگوید. اما نمیدانم سرانجام این عشق به کجا خواهد رسید.
نشست از نوحه در آتش فغانی کام نادیده
گشادی هم نشد از آه صبح و گریهٔ شامش
هوش مصنوعی: شور و زاری از سوگواری به جانش افتاد، اما با این حال، آنچه از روز و شبش بهدست آورد، از سوزش دل و اشکهایش برنخاست.