شمارهٔ ۳۴۰
کو مطربی که مست شوم از ترانه اش
دامن کشم ز صحبت عقل و بهانه اش
امشب حکیم مجلس ما شرح باده گفت
چندانکه چشم عقل غنود از فسانه اش
خاک در سرای مغانم که تا ابد
خیزد صدای بیغمی از آستانه اش
ساقی سحر بگوشه ی میخانه برفروخت
شمعی که آفتاب بود یک زبانه اش
دریاب نقد وقت که جم با وجود جام
تا رفت، در حساب نیارد زمانه اش
بی برگ شو که آنکه جهان را دهد فروغ
شاید که شب چراغ نباشد بخانه اش
صیدیست بس بلند نظر دل که در ازل
بر آفتاب تعبیه شد دام و دانه اش
یا رب چه باده خورده فغانی ز جام عشق
کز یاد رفته است غم جاودانه اش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کو مطربی که مست شوم از ترانه اش
دامن کشم ز صحبت عقل و بهانه اش
هوش مصنوعی: به دنبال نوازندهای هستم تا با آوازش مرا غرق در شادی کند و از گفتگوهای منطقی و دلایل خودم فاصله بگیرم.
امشب حکیم مجلس ما شرح باده گفت
چندانکه چشم عقل غنود از فسانه اش
هوش مصنوعی: امشب، مختار مجلس ما در مورد شراب سخن میگفت و آنقدر جذاب و دلنشین بود که عقل و هوش ما از شنیدن داستانهایش خسته و خوابآلود شد.
خاک در سرای مغانم که تا ابد
خیزد صدای بیغمی از آستانه اش
هوش مصنوعی: خاکی که در محیط مغان وجود دارد، همیشه صدای بیخبری و غم را از آستانهاش بلند میکند.
ساقی سحر بگوشه ی میخانه برفروخت
شمعی که آفتاب بود یک زبانه اش
هوش مصنوعی: در صبح زود، ساقی در گوشهی میخانه شمعی روشن کرد که نور آن به اندازهی نور آفتاب بود.
دریاب نقد وقت که جم با وجود جام
تا رفت، در حساب نیارد زمانه اش
هوش مصنوعی: زمان را غنیمت بشمار، زیرا همانطور که جم (نماد پادشاهی و قدرت) با وجود جام (شراب) خود رفت، زمان نیز به حساب نیامده و از دست میرود.
بی برگ شو که آنکه جهان را دهد فروغ
شاید که شب چراغ نباشد بخانه اش
هوش مصنوعی: از خود رها شو و خالص باش، زیرا ممکن است کسی که به جهان نور میبخشد، در شب نیازی به چراغ در خانهاش نداشته باشد.
صیدیست بس بلند نظر دل که در ازل
بر آفتاب تعبیه شد دام و دانه اش
هوش مصنوعی: دل انسان، که بسیار بلند نظر و آرزوهای بزرگی دارد، در آغاز خلقت به گونهای طراحی شده که به سمت روشنایی و زیباییها، مانند آفتاب، جلب میشود و در این جستجو دام و دانههایی در نظرش وجود دارد.
یا رب چه باده خورده فغانی ز جام عشق
کز یاد رفته است غم جاودانه اش
هوش مصنوعی: ای خدا، چه میگذرد بر فغان من از شراب عشق که یاد غم همیشگیاش را از دست دادهام.