گنجور

شمارهٔ ۳۳۸

برغم من بحریفان می شبانه مکش
مسوز جان من و آه عاشقانه مکش
گذار تا بروم گرد بازی اسبت
هوای ره مکن ایشوخ و تازیانه مکش
ز کاکل تو دل تیره بخت میجویم
مرو بتاب و سر از من بهر بهانه مکش
سیاهی مژه ات موجب هلاک منست
بناز سرمه در آن چشم آهوانه مکش
فروغ بزم فغانی بود ز شعله ی دل
بگو چراغ درین تنگنا زبانه مکش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برغم من بحریفان می شبانه مکش
مسوز جان من و آه عاشقانه مکش
هوش مصنوعی: به خاطر من، ای رقیبان، شبانه مرا نازا مکنید و جانم را نسوزانید، و آه و ناله‌های عاشقانه‌ام را برانگیخته نسازید.
گذار تا بروم گرد بازی اسبت
هوای ره مکن ایشوخ و تازیانه مکش
هوش مصنوعی: بگذار تا بروم، اما در حین راندن اسب به طرف راه نرو و مرا با تازیانه نزن.
ز کاکل تو دل تیره بخت میجویم
مرو بتاب و سر از من بهر بهانه مکش
هوش مصنوعی: از موهای تو، دل ناامید من را جستجو می‌کنم. ای معشوق، بر من نتاب و بهانه‌ای برای دوری‌ام ایجاد نکن.
سیاهی مژه ات موجب هلاک منست
بناز سرمه در آن چشم آهوانه مکش
هوش مصنوعی: زیبایی مژه‌هایت باعث ویرانی من شده است، پس نکن که سرمه را در چشمان زیبا مانند آهوان بمالی.
فروغ بزم فغانی بود ز شعله ی دل
بگو چراغ درین تنگنا زبانه مکش
هوش مصنوعی: در جشن و سرور، صدای شاداب و دلنشینی از شعله‌های دل بر می‌خیزد. اما در این تنگنا و محدودیت، نکنید که چراغ را خاموش کنید.