گنجور

شمارهٔ ۳۳۶

رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بینیدش
بخونم تشنه لبهای شراب آلوده بینیدش
برامد خواب کرده از چمن تا جان دهد عاشق
نشان برگ گل بر روی خواب آلوده بینیدش
چه می پرسی که از بوی که پیراهن قبا کردی
چو برگ گل گریبان گلاب آلوده بینیدش
ندارد شمع من تاب جواب گفت بیگانه
لب خندان و گفتار حجاب آلوده بینیدش
بدشنامم زبان بیرون کند چون بوسه‌ای خواهم
مرا کشت آن پسر ناز جواب آلوده بینیدش
چه کس باشد فغانی تا نویسد نکته یی زان لب
ز خون دل ورق‌های کباب آلوده بینیدش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بینیدش
بخونم تشنه لبهای شراب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شو و به چشمان پر از خشم و سرزنش او نگاه کن، که چقدر تشنه‌ی نوشیدن شراب است و لبانش به آن آغشته شده است.
برامد خواب کرده از چمن تا جان دهد عاشق
نشان برگ گل بر روی خواب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: از چمنزار، خواب آلود و دل‌باخته‌ای به چشم می‌خورد که نشانه‌ای از عشق را در برگ گل می‌بیند و با آن زندگی‌اش را به جان می‌دهد.
چه می پرسی که از بوی که پیراهن قبا کردی
چو برگ گل گریبان گلاب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: چه نیازی به سوال در مورد عطر و بوی پیراهنی است که با گریبان گلاب، آغشته شده؟ همچون گل، زیبایی و بوی خوش آن را می‌توان دید.
ندارد شمع من تاب جواب گفت بیگانه
لب خندان و گفتار حجاب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: شمع من توان پاسخ دادن به بیگانگان را ندارد؛ لبخند و صحبت‌های او مانع از دیده شدن حقیقت می‌شود.
بدشنامم زبان بیرون کند چون بوسه‌ای خواهم
مرا کشت آن پسر ناز جواب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساساتی عمیق و متناقض است. شخص در مورد فردی صحبت می‌کند که در عین حال که از او متنفر است، تمایل دارد که با او نزدیک شود. این احساسات به نوعی متضاد و پیچیده‌اند؛ از یک سو، نفرینی به زبان آوردن و از سوی دیگر، آرزویی برای نزدیک شدن و بوسیدن. در نهایت، این ارتباط منجر به سردرگمی و دلهره می‌شود به ویژه هنگامی که به واکنش آن شخص اشاره می‌شود که ممکن است باعث آسیب رساندن به او شود.
چه کس باشد فغانی تا نویسد نکته یی زان لب
ز خون دل ورق‌های کباب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند فریادی سر دهد و از آن لب که مانند خون دل است، نکته‌ای بنویسد، وقتی که ورق‌های کاغذ کبابی را می‌بیند که آلوده شده‌اند؟