شمارهٔ ۳۳۴
آتشم در جان و در دل حسرت جامست و بس
حاصل عمرم همین اندیشهٔ خامست و بس
جام یاقوت و شراب لعل خاصان را رسد
بینوایان را نظر بر رحمت عامست و بس
صد سخن در ضمن هر یک نکتهٔ شیرین اوست
اضطراب دل نه از شادی پیغماست و بس
نشئهٔ خاصیست در هر برگ این عشرتسرا
غیر پندارد که مستی در می و جامست و بس
پی به مقصد برکه نبود بیمسمیٰ هیچ اسم
اینکه میگویند عَنقایی همین نامست و بس
از زبان راست قولی، نکتهای کردم سؤال
گفت دم درکش که خاموشی سرانجامست و بس
درد میباید فغانی نه همین درس و دعا
ورد عاشق آه صبح و گریه شامست و بس
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آتشم در جان و در دل حسرت جامست و بس
حاصل عمرم همین اندیشهٔ خامست و بس
هوش مصنوعی: من در دل خود آتش دارم و حسرتی که میخواهم به جام برسانم، و حاصل تمام عمرم تنها همین فکر ناپخته و بیفایده است.
جام یاقوت و شراب لعل خاصان را رسد
بینوایان را نظر بر رحمت عامست و بس
هوش مصنوعی: شراب های گرانبها و خاص تنها به کسانی که در مرتبه ای خاص قرار دارند می رسد، اما افرادی که در مسائل مالی ضعیف هستند، تنها می توانند به رحمت عمومی خداوند امید داشته باشند.
صد سخن در ضمن هر یک نکتهٔ شیرین اوست
اضطراب دل نه از شادی پیغماست و بس
هوش مصنوعی: در هر کلمهای که گفته میشود، نکتههای دلچسبی نهفته است. دل از شادی خبر ندارد و این بیقراری آنچنان است.
نشئهٔ خاصیست در هر برگ این عشرتسرا
غیر پندارد که مستی در می و جامست و بس
هوش مصنوعی: در هر گوشهٔ این محل که مملو از خوشی است، حالتی خاص وجود دارد. کسی گمان نکند که شادی و سرخوشی فقط به خاطر شراب و ظرفهایش است.
پی به مقصد برکه نبود بیمسمیٰ هیچ اسم
اینکه میگویند عَنقایی همین نامست و بس
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف برکه، هیچ نشانهای وجود ندارد و نامی از آن برکه نیست. آنچه گفته میشود "عَنقایی" تنها همین نام است و همین جاست.
از زبان راست قولی، نکتهای کردم سؤال
گفت دم درکش که خاموشی سرانجامست و بس
هوش مصنوعی: از زبان راست، چیزی پرسیدم. گفت: در گوشهای بنشین و ساکت باش، زیرا در سکوت، نتیجهای بهتر نهفته است.
درد میباید فغانی نه همین درس و دعا
ورد عاشق آه صبح و گریه شامست و بس
هوش مصنوعی: برای درمان درد و رنج، باید فریاد و نالهای زد؛ نه اینکه فقط به درس و دعا بسنده کنیم. عاشق، در طول روز با ناله و در شب با گریه خود را تسکین میدهد و بس.