گنجور

شمارهٔ ۳۳۳

هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس
دولتی کان هست باقی دولت عشقست و بس
مرغ دل تا دام زلف و دانه ی خال تو دید
طایر اندیشه ام افتاد در دام هوس
یار بی پروا و فریاد دل من بی اثر
هم ز دل فریادها دارم هم از فریاد رس
ریخت خون خلق و می سازد بجولان پایمال
قاتل ما بر اسیران تند می راند فرس
بوی گل هر جا که خواهی می رسد ای عندلیب
خواه در گشت گلستان خواه در کنج قفس
بینوایان را حضور گلشن و گلخن یکیست
دیگران در سرو و گل بینند و ما در خار و خس
بگذر از خود تا رسی ایدل بدان محمل نشین
تا به کی سرگشته می گردی به آوازِ جرس
بسکه می نالد فغانی بیتو شبهای دراز
صبح را از ناله ی او بر نمی آید نفس

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس
دولتی کان هست باقی دولت عشقست و بس
هوش مصنوعی: هیچ حکومتی برای همیشه پایدار نخواهد ماند، جز حکومتی که بر پایه عشق و محبت باشد.
مرغ دل تا دام زلف و دانه ی خال تو دید
طایر اندیشه ام افتاد در دام هوس
هوش مصنوعی: هنگامی که پرنده دل، زلف و دانه خال تو را مشاهده کرد، فکر و خیال من در دام آرزو گرفتار شد.
یار بی پروا و فریاد دل من بی اثر
هم ز دل فریادها دارم هم از فریاد رس
هوش مصنوعی: دوست من، بی‌پروا و بی‌اعتنا به فریادهای دل من است. هم احساسات دردناک خود را به او می‌گویم و هم از کسی که می‌تواند به من کمک کند، کمک می‌خواهم.
ریخت خون خلق و می سازد بجولان پایمال
قاتل ما بر اسیران تند می راند فرس
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیتی خونین و خشونت‌آمیز اشاره دارد که در آن، جان مردم گرفته می‌شود و قاتلان با سرعت و بی‌رحمی بر کسانی که تحت ظلم و ستم هستند یورش می‌برند. در اینجا، تصویر شادی و زندگی به وضوح تحت تأثیر درد و رنجی قرار گرفته است که بر جان‌های بی‌گناه وارد می‌شود.
بوی گل هر جا که خواهی می رسد ای عندلیب
خواه در گشت گلستان خواه در کنج قفس
هوش مصنوعی: بوی خوش گل در هر جایی که بخواهی به مشام می‌رسد، ای بلبل! چه در گلستان باشی و چه در گوشه‌ای از قفس.
بینوایان را حضور گلشن و گلخن یکیست
دیگران در سرو و گل بینند و ما در خار و خس
هوش مصنوعی: بستگان و زندگی در بهشت و دوزخ برای ما بی‌تفاوت است. دیگران زیبایی‌های گل و درخت را می‌بینند، اما ما با زحمات و مشکلات خود سروکار داریم و در بین خار و علف زندگی می‌کنیم.
بگذر از خود تا رسی ایدل بدان محمل نشین
تا به کی سرگشته می گردی به آوازِ جرس
هوش مصنوعی: از خودت عبور کن تا به آرزویت برسی. در جایی آرام بنشین به چه زحمتی سرگردان و بی‌هدف می‌چَری؟ صدای زنگ، تو را به حرکت وادار کرده است.
بسکه می نالد فغانی بیتو شبهای دراز
صبح را از ناله ی او بر نمی آید نفس
هوش مصنوعی: افسوس و ناله‌های فراوان فغانی، شب‌های طولانی را به طرز عجیبی پر کرده است، به طوری که از شدت ناله‌های او، صبح‌ها نمی‌تواند نفس بکشد.