شمارهٔ ۳۳۲
آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس
طاقت نبود کان لب میگون نگرد کس
منت که رسیدم ز تو یکره بزلالی
در ساغر خود چند همه خون نگرد کس
خوبی تو، مکن گوش بگفتار بد آموز
حیفست که بر مردمک دون نگرد کس
مگذار که میرم بنما ان خط اگرچه
حیفست که آن فال همایون نگرد کس
افسون به چه کار آید اگر مهر و وفا نیست
جایی که وفا نیست بافسون نگرد کس
آن تشنه نیم من که به آبی خردم یار
در آتشم ار بر لب جیحون نگرد کس
خوش باد فغانی که همه وهم و خیالست
گر کوکبه ی حشمت گردن نگرد کس
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس
طاقت نبود کان لب میگون نگرد کس
هوش مصنوعی: اگر لب تو به رنگ میگون و زیبا باشد، هیچکس طاقت دیدن این زیبایی را نخواهد داشت و نمیتواند اظهار نظر کند. اگر عشق و محبت تو دلی را آلوده کند، دیگر کسی نمیتواند در برابر آن مقاومت کند.
منت که رسیدم ز تو یکره بزلالی
در ساغر خود چند همه خون نگرد کس
هوش مصنوعی: وقتی به تو رسیدم و از شراب زلالی که در جامت بود نوشیدم، دیگر هیچ کس را در زندگی خود نمیبینم و همه چیز را فراموش کردهام.
خوبی تو، مکن گوش بگفتار بد آموز
حیفست که بر مردمک دون نگرد کس
هوش مصنوعی: خوبی تو را نادیده نگیر و به بدگوییها گوش نده، چون حیف است که برای انسانهای پست ارزش والای تو زیر سؤال برود.
مگذار که میرم بنما ان خط اگرچه
حیفست که آن فال همایون نگرد کس
هوش مصنوعی: نگذار که بروم، اگرچه خوب است که آن نشان را به من بدهی؛ اما متأسفانه به نظر میرسد که آن سرنوشت نیک برای کسی رقم نخورد.
افسون به چه کار آید اگر مهر و وفا نیست
جایی که وفا نیست بافسون نگرد کس
هوش مصنوعی: جادو و افسون در جایی که محبت و وفا وجود ندارد، بیفایده است. در مکانی که وفا وجود ندارد، هیچکس به جادو هم توجه نمیکند.
آن تشنه نیم من که به آبی خردم یار
در آتشم ار بر لب جیحون نگرد کس
هوش مصنوعی: من کسی نیستم که به خاطر کمبود آب تشنه باشم. من در آتش عشق یارم هستم و حتی اگر در کنار جیحون هم باشم، کسی را نمیبینم.
خوش باد فغانی که همه وهم و خیالست
گر کوکبه ی حشمت گردن نگرد کس
هوش مصنوعی: خوشا به حال فریادی که فقط در دنیای خیال است، اگر چه تاج و تخت بزرگی بر گردن کسی نباشد.