گنجور

شمارهٔ ۳۳۱

زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس
سرها فرود رفت و حبابی ندید کس
پیوسته زهر می چکد از شیشه ی سپهر
هرگز در این قرابه شرابی ندید کس
مردم تمام در پی آبادی خودند
باری بلطف سوی خرابی ندید کس
در اتش از برای تو گشتیم سالها
وین طرفه تر که بوی کبابی ندید کس
چندین هزار فال زدم از برای وصل
اما هنوز رای صوابی ندید کس
راحت مجو فغانی و با درد سر بساز
در شیشه ی سپهر گلابی ندید کس

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس
سرها فرود رفت و حبابی ندید کس
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از دریای آبی رنگ یاد می‌کند، جایی که هیچ‌کس سرش را پایین نبرده است و هیچ‌کس حبابی را مشاهده نکرده است. این به نوعی به جستجو یا کاوش در عمیق‌ترین افکار و احساسات اشاره دارد که به نظر می‌رسد هیچ‌کس رغبتی برای انجام آن ندارد.
پیوسته زهر می چکد از شیشه ی سپهر
هرگز در این قرابه شرابی ندید کس
هوش مصنوعی: همواره زهر آلودگی و سختی از آسمان فرو می‌ریزد و هیچ‌کس در این دنیا شرابی خوشگوار و لذت‌بخش نیافته است.
مردم تمام در پی آبادی خودند
باری بلطف سوی خرابی ندید کس
هوش مصنوعی: همه مردم به دنبال بهتر کردن وضعیت و آبادانی زندگی خود هستند، اما هیچ‌کس به لطف سرنوشت به ویرانی و خرابی اشاره‌ای نمی‌کند.
در اتش از برای تو گشتیم سالها
وین طرفه تر که بوی کبابی ندید کس
هوش مصنوعی: سال‌ها در آتش عشق تو سوختیم، اما هیچ‌کس بویی از کباب نشنیده است.
چندین هزار فال زدم از برای وصل
اما هنوز رای صوابی ندید کس
هوش مصنوعی: بسیاری از نشانه‌ها و پیشگویی‌ها را برای رسیدن به وصال معشوق امتحان کردم، اما هنوز کسی نظر درستی درباره‌اش نگفته است.
راحت مجو فغانی و با درد سر بساز
در شیشه ی سپهر گلابی ندید کس
هوش مصنوعی: در زندگی به دنبال آسایش و راحتی نباش، بلکه باید با مشکلات و دردهای خود کنار بیایی. در آسمان و در زندگی، هیچ‌کس گلابی در شیشه‌ای نمی‌بیند که نشان‌دهنده‌ی آسانی باشد.