گنجور

شمارهٔ ۳۲۶

ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز
سوسن و گل در کنار مردم آزاد ریز
قطره ی خونابه ام در آتش گلخن فگن
پاره ی خاکسترم در رهگذار باد ریز
خار خشک ما سزاوار سموم آتشست
آسمان گو آب رحمت بر گل و شمشاد ریز
ایکه با شیرین لبالب میزنی جام مراد
جرعه یی گر می توانی بر گل فرهاد ریز
استخوانم ریخت وز نو مینهم بنیاد عشق
از پر خود ای هما گردی برین بنیاد ریز
خواهد از بسیاری غم بردنم خواب عدم
جرعه یی از ساغر خود بر من ناشاد ریز
برگذرگاه فغانی خار هم باشد دریغ
ای صبا نسرین و گل بر منزل آباد ریز

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز
سوسن و گل در کنار مردم آزاد ریز
هوش مصنوعی: ما در چنگال ظلم و ستم گرفتاریم، اما گل و سوسن (زیبایی‌ها) را در کنار آزادگان پخش کن.
قطره ی خونابه ام در آتش گلخن فگن
پاره ی خاکسترم در رهگذار باد ریز
هوش مصنوعی: شده‌ام مانند قطره‌ای خونابه که در آتش گلخانه در حال سوختن است و تکه‌ای از خاکسترم در مسیر باد پراکنده می‌شود.
خار خشک ما سزاوار سموم آتشست
آسمان گو آب رحمت بر گل و شمشاد ریز
هوش مصنوعی: خارهای خشک ما باید در گرما و سوز آتش قرار بگیرند. ای آسمان، لطفاً باران رحمتت را بر روی گل‌ها و شمشادها ببار!
ایکه با شیرین لبالب میزنی جام مراد
جرعه یی گر می توانی بر گل فرهاد ریز
هوش مصنوعی: ای که با لب‌های شیرینت شراب بامرام را می‌نوشی، اگر می‌توانی، کمی از آن را بر گل‌های فرهاد بریز.
استخوانم ریخت وز نو مینهم بنیاد عشق
از پر خود ای هما گردی برین بنیاد ریز
هوش مصنوعی: عشق من تازه بنا شده است و من دوباره خود را بازسازی می‌کنم. ای پرنده‌ای که از جنس عشق هستی، بر این بنای جدید ببار.
خواهد از بسیاری غم بردنم خواب عدم
جرعه یی از ساغر خود بر من ناشاد ریز
هوش مصنوعی: او از شدت غم و اندوه می‌خواهد که مرا به خواب بیفکند و از ساغر خود یک قطره به من بدهد تا کمی آرام شوم.
برگذرگاه فغانی خار هم باشد دریغ
ای صبا نسرین و گل بر منزل آباد ریز
هوش مصنوعی: در راهی که فغان و اندوه وجود دارد، حتی خار هم وجود دارد. ای نسیم، دریغ از اینکه نسرین و گل را بر سرزمین آباد بپاشی.