شمارهٔ ۳۲
ساقیا بیدار گردان چشم خوابآلوده را
باده نوش و نقل کن دلهای خونپالوده را
لاله از حد میبرد مستی و گل تر دامنی
خیز و در جام شراب انداز مشک سوده را
گر گناهی نیست در مستی ثوابی نیز نیست
اجر چندانی نباشد کار نافرموده را
کشتی می میبرد از ورطهٔ عقلم برون
ورنه آسان چون روم این راه ناپیموده را؟
آنچه در گنج دو عالم نیست در میخانه هست
تا به خواری ننگری این کهگل فرسوده را
ای صبا بگذر به خاک شوربختان فراق
این نمک بر دل میفشان مردم آسوده را
نامهٔ درد فغانی قابل تحریر نیست
بهر این بیتالعمل ضایع مگردان دوده را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقیا بیدار گردان چشم خوابآلوده را
باده نوش و نقل کن دلهای خونپالوده را
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیدار کن افرادی را که در خواب غفلت هستند. باده بنوشان و دلهای زخمخورده و غمگین را شاد کن.
لاله از حد میبرد مستی و گل تر دامنی
خیز و در جام شراب انداز مشک سوده را
هوش مصنوعی: لاله به خاطر مستیاش از حد و اندازه فراتر رفته و گل تر، با دامنش نشانههای زیبایی را به نمایش میگذارد. بیدار شو و از شراب بنوش، به طوری که مشک خالی را در جام بریزی.
گر گناهی نیست در مستی ثوابی نیز نیست
اجر چندانی نباشد کار نافرموده را
هوش مصنوعی: اگر در حال مستی گناهی وجود ندارد، ثوابی هم در آن نیست و اجر و پاداشی برای کارهایی که انجام نشده، نیست.
کشتی می میبرد از ورطهٔ عقلم برون
ورنه آسان چون روم این راه ناپیموده را؟
هوش مصنوعی: کشتی شراب مرا از عقل و اندیشهام خارج میکند، وگرنه چگونه میتوانم این مسیر ناپیموده را به راحتی طی کنم؟
آنچه در گنج دو عالم نیست در میخانه هست
تا به خواری ننگری این کهگل فرسوده را
هوش مصنوعی: نباید به ظواهر و ننگی که همراه با برخی چیزهاست توجه کرد، چرا که در میخانه، حقیقت و معنای عمیقتری وجود دارد که در دو عالم پیدا نمیشود. آنچه در زندگی مادی و دنیایی همواره ناپایدار و کمارزش به نظر میرسد، ممکن است به انسان لذت، آزادی و معرفت بیشتری هدیه دهد.
ای صبا بگذر به خاک شوربختان فراق
این نمک بر دل میفشان مردم آسوده را
هوش مصنوعی: ای نسیم، از کنار خاک کسانی که در عشق معشوق خود دچار درد و جدایی هستند عبور کن و بر دل آنان نمک مندی نپاش؛ زیرا بر روی دلهای آرام و بیخبر از غم، این کار زخم میزند.
نامهٔ درد فغانی قابل تحریر نیست
بهر این بیتالعمل ضایع مگردان دوده را
هوش مصنوعی: نامهای که از درد و رنج مینویسند، قابل نوشتن نیست. پس این کلمات بیهوده را هدر نده و به این موضوع اهمیت بده.