گنجور

شمارهٔ ۲۵

نه هوای باغ سازد نه کنار کشت ما را
تو بهر کجا که باشی بود آن بهشت ما را
ندهند ره بکویت چکنم چرا نسوزم
همه گل برند و بر سر بزنند خشت ما را
بگل فسرده ی ما نرسید ابر رحمت
چه امید خیر باشد زچنین سرشت ما را
چو تو کافری ندیدم، بفراق رفت عمری
که نبود هیچ در دل هوس کنشت ما را
همه وقت بود ما را دل شاد و جان آگه
غم عاشقی درآمد که بخود نهشت ما را
فلک دو رو چو بر ما رقم بدی زد آخر
بکتاب نیکنامان زچه رو نوشت ما را
تو بدی، مبر فغانی بکسی گمان تهمت
که گواه حال باشد حرکات زشت ما را

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه هوای باغ سازد نه کنار کشت ما را
تو بهر کجا که باشی بود آن بهشت ما را
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که فرقی نمی‌کند در کجا باشی، چه در باغ یا کنار کشت، اهمیت این است که در هر مکان، بهشت و زیبایی برای ما وجود دارد. عشق و خاطرات ما هر جا که باشیم، دلنشین و شاداب است.
ندهند ره بکویت چکنم چرا نسوزم
همه گل برند و بر سر بزنند خشت ما را
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه طور باید به تو برسم، چراکه هیچ راهی برای گام گذاشتن به سمت تو ندارم. با این حال، من نمی‌سوزم و نگران نیستم، حتی اگر همه چیز خراب شود و من در شرایط بدی قرار بگیرم.
بگل فسرده ی ما نرسید ابر رحمت
چه امید خیر باشد زچنین سرشت ما را
هوش مصنوعی: این بیت بیان می‌کند که گل پژمرده ما نتوانسته از ابر رحمت بهره‌مند شود و این نکته ما را به این فکر می‌اندازد که چه امیدی می‌توان به خوبی و نیکی از چنین سرشتی که ما داریم، داشت. در واقع، تأکید بر ناامیدی و ناتوانی در دریافت خیر و برکت است.
چو تو کافری ندیدم، بفراق رفت عمری
که نبود هیچ در دل هوس کنشت ما را
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را مانند تو کافر و بی‌باور ندیدم؛ زندگی‌ام را در دوری تو گذراندم در حالی که هیچ آرزویی در دلم وجود نداشت.
همه وقت بود ما را دل شاد و جان آگه
غم عاشقی درآمد که بخود نهشت ما را
هوش مصنوعی: در هر زمان، دل ما شاد بود و روح ما از غم عاشقی آگاه بود؛ اما ناگهان غم عاشقی به ما رسید و ما را به خود مشغول کرد.
فلک دو رو چو بر ما رقم بدی زد آخر
بکتاب نیکنامان زچه رو نوشت ما را
هوش مصنوعی: سرنوشت ما به گونه‌ای رقم خورده که اگر خداوند در کتاب خوبان، نامی از ما نوشته، به چه دلیلی ما اینگونه زندگی می‌کنیم؟
تو بدی، مبر فغانی بکسی گمان تهمت
که گواه حال باشد حرکات زشت ما را
هوش مصنوعی: تو که خطاهای خود را انکار می‌کنی، نباید به من یا دیگران تهمت بزنید که شاهد رفتارهای ناشایست و ناپسند ما هستید.