گنجور

شمارهٔ ۲۰۵

ز بی‌رحمی چو آن گل‌پیرهن دور از بر من شد
به تن از خرقهٔ پشمینه‌ام هر تار سوزن شد
نماید همچو عکس طوطی آبی در آیینه
دل خونین که از پیکان خوبان غرق آهن شد
عفی الله مستی آن شوخ مردمکش که با خوبان
به رغم عاشق خود در سر می دست و گردن شد
به کنج محنت و غم سوختم چون شمع در فانوس
چرا کز اشک و آهم سوز دل بر خلق روشن شد
فغانی دامن از این خاکدان همچون صبا برچین
که در گل ماند اینجا هر که او آلوده‌دامن شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بی‌رحمی چو آن گل‌پیرهن دور از بر من شد
به تن از خرقهٔ پشمینه‌ام هر تار سوزن شد
هوش مصنوعی: به واسطه‌ی بی‌رحمی آن گل که به دور از من رفت، احساس می‌کنم که هر تار پشمینه‌ام به اندازه‌ی یک سوزن تیز و عذاب‌آور شده است.
نماید همچو عکس طوطی آبی در آیینه
دل خونین که از پیکان خوبان غرق آهن شد
هوش مصنوعی: آینه دل مانند تصویری از یک طوطی آبی را نشان می‌دهد که دلش از تیرهای محبت زیبایانی پر از تیرگی شده است.
عفی الله مستی آن شوخ مردمکش که با خوبان
به رغم عاشق خود در سر می دست و گردن شد
هوش مصنوعی: خداوند شراب‌خواری آن بازیگر دلربا را ببخشد که علیرغم عشق خود، با افراد نیکو و خوب برخورد می‌کند و به آنها احترام می‌گذارد.
به کنج محنت و غم سوختم چون شمع در فانوس
چرا کز اشک و آهم سوز دل بر خلق روشن شد
هوش مصنوعی: در گوشه‌ای از درد و اندوه، به مانند شمعی در لامپ سوخته‌ام؛ زیرا که از اشک‌ها و آه‌هایم، آتش دل من بر دیگران روشنایی بخشیده است.
فغانی دامن از این خاکدان همچون صبا برچین
که در گل ماند اینجا هر که او آلوده‌دامن شد
هوش مصنوعی: بهتر است از این سرزمین خاکی دل بکنی و رها شوی، چون هر کسی که در آن گرفتار شود، به زشتی و آلودگی دچار می‌شود.

حاشیه ها

1402/12/06 19:03
سیدمحمد جهانشاهی

نماید همچُو عکس طوطی آبی در آیینه،

دلِ خونین ، که از پیکانِ خوبان ، غرقِ آهن شد

لطفا صورت صحیح مصراع اول را مشخص بفرمایید