شمارهٔ ۲۰۳
دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردانید
ز غربت آفتاب من عنان را باز گردانید
هوای دلکش صحرا و آب دیدهٔ عاشق
نهال نازکش خوشتر ز سرو ناز گردانید
کدام ابرو کمانت یار و همدم شد درین رفتن
که چشم عشوهسازت را شکارانداز گردانید
فدای بازی اسبت دل ممتاز درویشان
که بس شاهانهات از همرهان ممتاز گردانید
ربود از نرگست باد خزانی رنگ دلداری
غرورت غمزهٔ مستانه را غماز گردانید
هوای زلف مشکآمیز و چشم سرمهسای تو
چو تار عنکبوتم زار و بیآواز گردانید
مقدس آتشی کان از نهاد شمع سر برزد
ز روی تربیت پروانه را جانباز گردانید
صبا آورد گرد دامن پیراهن یوسف
در بیت الحزن را پردهٔ صد راز گردانید
همینت بس فغانی در بلاد پارسیگویان
که عشقت عندلیب گلشن شیراز گردانید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردانید
ز غربت آفتاب من عنان را باز گردانید
هوش مصنوعی: دل من با شروع صبح و دعا، به شعف و آرامش رسید. از تنهایی و دوری آفتاب، کنترل و هدایت خود را دوباره به دست گرفتم.
هوای دلکش صحرا و آب دیدهٔ عاشق
نهال نازکش خوشتر ز سرو ناز گردانید
هوش مصنوعی: هواي دلنشين صحرا و اشک عاشق، بهتر و زیباتر از درخت سرو نرم و لطیف است.
کدام ابرو کمانت یار و همدم شد درین رفتن
که چشم عشوهسازت را شکارانداز گردانید
هوش مصنوعی: کدام ابرو و کمان زیبایت همراه و همسفر تو در این مسیر شد، در این رفتن که چشم فریبندهات، شکار را به دام انداخت؟
فدای بازی اسبت دل ممتاز درویشان
که بس شاهانهات از همرهان ممتاز گردانید
هوش مصنوعی: جانم فدای بازی و حرکات اسب تو، ای دل پسند درویشان، که به خاطر همراهی با تو، به خوبی و اشرافیت شاهان دست پیدا کردهاند.
ربود از نرگست باد خزانی رنگ دلداری
غرورت غمزهٔ مستانه را غماز گردانید
هوش مصنوعی: باد خزانی رنگ دلداری را از چشمان نرگس ربود و غمزه ی مستانه ی تو را به دیگران نشان داد.
هوای زلف مشکآمیز و چشم سرمهسای تو
چو تار عنکبوتم زار و بیآواز گردانید
هوش مصنوعی: هوای گیسوی خوشبو و چشمهای سیاه تو، مثل تارهای عنکبوت من را بیصدا و نزار ساخته است.
مقدس آتشی کان از نهاد شمع سر برزد
ز روی تربیت پروانه را جانباز گردانید
هوش مصنوعی: آتش مقدسی که از وجود شمع به وجود آمده، باعث شده که پروانه به عشق آن شعله جان خود را فدای آتش کند.
صبا آورد گرد دامن پیراهن یوسف
در بیت الحزن را پردهٔ صد راز گردانید
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی گرد و غبار دامن پیراهن یوسف را به خانه غم آورد و پردهای از صد راز بر آن افکند.
همینت بس فغانی در بلاد پارسیگویان
که عشقت عندلیب گلشن شیراز گردانید
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده است که در سرزمین پارسیزبانان، صدای فغان و نالهای به گوش برسد؛ زیرا تو مانند پرندهای خوش خوان، گلشن شیراز را زینت بخشیدهای.

بابافغانی