گنجور

شمارهٔ ۱۹۸

صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد
که از خار دگر در رهگذارم خون نیندازد
نیفتم هیچگه در بزم شمع خود چو پروانه
که کس دستم نگیرد وز درم بیرون نیندازد
فسون خوان در پی تسکین سوز و من بفکر آن
که آهم آتشی در دفتر افسون نیندازد
توانم خواند آسان نامه ی او گر برغم من
رقیبش در نوشتن حرفی از مضمون نیندازد
شبی در بزم آنمه زنده دارم بر مراد دل
اگر ساقی دوران در میم افیون نیندازد
فغانی دل منه بر مهر گردون کاین ستم پیشه
نیفرازد سری تا آخرش در خون نیندازد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد
که از خار دگر در رهگذارم خون نیندازد
هوش مصنوعی: باد صبا برگی از گل به سوی من نخواهد انداخت، چرا که از خارهایی دیگر در مسیرم خون و زخمی بر جا مانده است.
نیفتم هیچگه در بزم شمع خود چو پروانه
که کس دستم نگیرد وز درم بیرون نیندازد
هوش مصنوعی: هرگز در جمع دوستانه شمع خود نیفتاده‌ام، مانند پروانه‌ای که هیچ‌کس دستش را نگیرد و اجازه ندهد که از در بیرون برود.
فسون خوان در پی تسکین سوز و من بفکر آن
که آهم آتشی در دفتر افسون نیندازد
هوش مصنوعی: سخنران در تلاش است تا آتش درونش را خاموش کند، اما من نگرانم که افسوس و اندوهم، شعله‌ای باشد که در نوشته‌ام بیفتد و همه چیز را بسوزاند.
توانم خواند آسان نامه ی او گر برغم من
رقیبش در نوشتن حرفی از مضمون نیندازد
هوش مصنوعی: می‌توانم نامه‌ی او را به راحتی بخوانم، حتی اگر رقیبش در نوشتن به من لطمه بزند و حرفی از مضمون او کم نگذارد.
شبی در بزم آنمه زنده دارم بر مراد دل
اگر ساقی دوران در میم افیون نیندازد
هوش مصنوعی: شبی در مهمانی او به گونه‌ای زندگی می‌کنم که اگر ساقی، شراب افیون‌آور را نریزد، همچنان به آرزوهایم می‌رسم.
فغانی دل منه بر مهر گردون کاین ستم پیشه
نیفرازد سری تا آخرش در خون نیندازد
هوش مصنوعی: دل خود را به عشق دنیا مشغول نکن، زیرا این دنیا پر از ظلم و ستم است و هیچ وقت نخواهد گذاشت که سر کسی به آرامش برسد؛ او در نهایت، گرفتار درد و رنج می‌شود.