گنجور

شمارهٔ ۱۸۰

تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان بود
از تماشا سیر نتوان شد مگر پنهان بود
باز وقت آمد که هر کس با حریف سرو قد
در میان لاله و گل تا کمر پنهان بود
خوش بود با لاله رویان باده در لبهای جو
خاصه آن ساعت که خورشید از نظر پنهان بود
دیده را حالا ز جام باده آبی می دهم
گرچه داغ بیشمارم در جگر پنهان بود
بلبل شیدا نمی داند که در این دامگاه
زیر هر برگ گلی صد نیشتر پنهان بود
عیش من تلخست ورنه عالم از شهدست پر
بلکه در هر گوشه صد تنگ شکر پنهان بود
در گل و نسیرین نیابی بلکه در خورشید و ماه
آنچه در هر ذره ی این خاک در پنهان بود
زود بگذر زین نگارستان که زیر هر دری
صد هزاران نازکی در یکدگر پنهان بود
باغ فردوسست آن یا طرفه جای دلکشست
زانکه صد شاخ گل اندر هر شجر پنهان بود
زار می سوزد فغانی گرچه پیدا نیست داغ
برق آه دردمندان را اثر پنهان بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان بود
از تماشا سیر نتوان شد مگر پنهان بود
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی و جوانی خود را در زیر زیبایی‌های طبیعی پنهان کرده‌ای، نمی‌توان به درستی از لذت‌های زندگی بهره‌مند شد، مگر این که آن زیبایی را آشکار کنی.
باز وقت آمد که هر کس با حریف سرو قد
در میان لاله و گل تا کمر پنهان بود
هوش مصنوعی: زمانی فرا می‌رسد که هر فردی با یار بلندقدش در میان گل‌ها و لاله‌ها تا کمر پنهان شده است.
خوش بود با لاله رویان باده در لبهای جو
خاصه آن ساعت که خورشید از نظر پنهان بود
هوش مصنوعی: در هنگام غروب، زمانی که خورشید دیگر در آسمان دیده نمی‌شود، نوشیدن باده در کنار دختران زیبا و لاله‌رو، لذت خاصی دارد.
دیده را حالا ز جام باده آبی می دهم
گرچه داغ بیشمارم در جگر پنهان بود
هوش مصنوعی: حالا با نوشیدن باده، به چشمانم آرامش می‌دهم، هرچند که دردهای زیادی در دل مخفی داشته‌ام.
بلبل شیدا نمی داند که در این دامگاه
زیر هر برگ گلی صد نیشتر پنهان بود
هوش مصنوعی: بلبل عاشق نمی‌داند که در این دام، زیر هر برگ گلی صد زخم و درد پنهان وجود دارد.
عیش من تلخست ورنه عالم از شهدست پر
بلکه در هر گوشه صد تنگ شکر پنهان بود
هوش مصنوعی: زندگی من تلخ است، در حالی که دنیا پر از شیرینی است. اما در هر گوشه‌ای، صدها صندوق شکر پنهان وجود دارد.
در گل و نسیرین نیابی بلکه در خورشید و ماه
آنچه در هر ذره ی این خاک در پنهان بود
هوش مصنوعی: در گل و گیاه نمی‌توانی آنچه را که در این دنیا وجود دارد پیدا کنی؛ بلکه باید به سراغ خورشید و ماه بروی تا حقیقت هر ذره از این خاک را بشناسی.
زود بگذر زین نگارستان که زیر هر دری
صد هزاران نازکی در یکدگر پنهان بود
هوش مصنوعی: سریع از این باغ زیبا عبور کن، زیرا زیر هر در، هزاران لطافت و زیبایی پنهان شده است که در هم گره خورده‌اند.
باغ فردوسست آن یا طرفه جای دلکشست
زانکه صد شاخ گل اندر هر شجر پنهان بود
هوش مصنوعی: باغ فردوس مکان زیبایی است که دل را شاد می‌کند، زیرا گل‌های بسیاری در هر درخت پنهان شده‌اند.
زار می سوزد فغانی گرچه پیدا نیست داغ
برق آه دردمندان را اثر پنهان بود
هوش مصنوعی: زاری و سوزی در دل وجود دارد، هرچند که آثار آن به وضوح دیده نمی‌شود. درد و رنج کسانی که در عذابند، اثرش مانند صاعقه‌ای است که آشکارا نمایان نیست، اما حس می‌شود.