شمارهٔ ۱۷۵
آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد
گر نسوزد دل، کجا این روشنی بیرون دهد
بس محالست اینکه گردونم دهد نقد مراد
او که تا یکذره دارم می ستاند چون دهد
گرنه از بیداد او تیغم رسد بر استخوان
کی بگویم این حکایتها که بوی خون دهد
ماهی اندامی که سوزی در جگر دارم ازو
بر نگردم گر هزاران غوطه در جیحون دهد
حقه ی فیروزه ی افلاک دارد نوش و نیش
دل خراشد هر که را یکبار ازین معجون دهد
طالب میخانه ی عشقم که مست جام او
حشمت جمشید بخشد ملک افریدون دهد
وه چه دلکش مجلسی داری که هر روز آفتاب
رو به دیوار تو آرد پشت بر گردون دهد
عشق در هر مشربی کیفیتی دارد غریب
یک شرابست این و لیکن نشأه دیگرگون دهد
دیده دریا کن فغانی تا کنارت پر شود
تا صدف باران نگیرد کی در مکنون دهد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد
گر نسوزد دل، کجا این روشنی بیرون دهد
هوش مصنوعی: ای وای بر آتش دل من که فقط بوی عاشق دیوانه را میدهد. اگر دل آتش نگیرد، چطور میتواند این روشنی را به بیرون بیاورد؟
بس محالست اینکه گردونم دهد نقد مراد
او که تا یکذره دارم می ستاند چون دهد
هوش مصنوعی: خیلی بعید است که سرنوشت، آن چیزی را که مورد خواسته من است به من بدهد، چرا که هر بار که چیزی دارم، از من میگیرد. وقتی هم که چیزی به من میدهد، هیچگاه کافی نیست.
گرنه از بیداد او تیغم رسد بر استخوان
کی بگویم این حکایتها که بوی خون دهد
هوش مصنوعی: اگر ظلم او ادامه پیدا کند، قطعا سرنوشتم به خطر میافتد. حالا چگونه میتوانم داستانهایی را بگویم که بوی خون میدهند؟
ماهی اندامی که سوزی در جگر دارم ازو
بر نگردم گر هزاران غوطه در جیحون دهد
هوش مصنوعی: من از آن ماهی که در دل خود درد و سوزی دارم جدا نخواهم شد، حتی اگر هزار بار در جیحون غوطهور شوم.
حقه ی فیروزه ی افلاک دارد نوش و نیش
دل خراشد هر که را یکبار ازین معجون دهد
هوش مصنوعی: درد و شادی که در زندگی تجربه میکنیم مانند زیبایی و زشتی است که در دنیا وجود دارد. هر کسی که یک بار از این معجون زندگی بچشد، متوجه خواهد شد که هر دو جنبه وجود دارد و نمیتوان از هیچکدام فرار کرد.
طالب میخانه ی عشقم که مست جام او
حشمت جمشید بخشد ملک افریدون دهد
هوش مصنوعی: عاشق میخانهی عشق هستم، زیرا نوشیدن از جام او باعث میشود که شکوه و عظمت جمشید را به دست آورم و حکمرانی افریدون را تجربه کنم.
وه چه دلکش مجلسی داری که هر روز آفتاب
رو به دیوار تو آرد پشت بر گردون دهد
هوش مصنوعی: چه مجلس زیبایی داری که هر روز آفتاب به سوی دیوار تو تابیده و پشت به آسمان میکند.
عشق در هر مشربی کیفیتی دارد غریب
یک شرابست این و لیکن نشأه دیگرگون دهد
هوش مصنوعی: عشق در هر دیدگاه و نگرشی خاصی دارد و مانند یک شراب است که طعمی متفاوت میبخشد و این حس به گونهای دیگر تجربه میشود.
دیده دریا کن فغانی تا کنارت پر شود
تا صدف باران نگیرد کی در مکنون دهد
هوش مصنوعی: چشم خود را مانند دریا باز کن و فریاد بزن تا کنارت پر شود. چرا که اگر صدف باران نگیرد، چه زمانی چیزی از درون خود به تو خواهد داد؟

بابافغانی