گنجور

شمارهٔ ۱۷۳

خزان آمد گریبان را برندی چاک خواهم کرد
بمن می ده که پر افشانیی چون تاک خواهم کرد
ورق را تازه گردانید بستان، می بگردانید
که چندین معنی رنگین دگر ادراک خواهم کرد
فروزان گشت روی برگ و خون رز بجوش آمد
سر از می گرم در این بزم آتشناک خواهم کرد
گر آن خورشید رویم این خزان همکاسه خواهد شد
میی همچون شفق در شیشه ی افلاک خواهم کرد
چمن از برگ رنگین گشت چون بتخانه آزر
زمستی سجده یی در هر خس و خاشاک خواهم کرد
بچین ابروی ساقی که تا دارم میی باقی
نظر در چشم مست و غمزه بیباک خواهم کرد
درین میدان که چون برگ خزان مرغ از هوا افتد
سری دارم فدای حلقه ی فتراک خواهم کرد
چو عکس خط ساقی در شراب افتاد دانستم
که حرف عافیت از صفحه ی دل پاک خواهم کرد
بروی تازه رویان در خزانی باده خواهم خورد
حریف سفله را در کاسه ی سر خاک خواهم کرد
فلک پیوسته می گوید که نقد انجم افلاک
نثار میر عادل قاسم پرناک خواهم کرد
فغانی بوسه ی ساقیست تریاک شراب تلخ
دهان تلخ را شیرین بدین تریاک خواهم کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خزان آمد گریبان را برندی چاک خواهم کرد
بمن می ده که پر افشانیی چون تاک خواهم کرد
هوش مصنوعی: با آمدن فصل خزان، می‌خواهم لباس خود را پاره کرده و نشان دهم. به من چیزی بده که مانند تاک، بتوانم سرشار از میوه و فراوانی باشم.
ورق را تازه گردانید بستان، می بگردانید
که چندین معنی رنگین دگر ادراک خواهم کرد
هوش مصنوعی: باید توجه کرد که زندگی و تجربه‌ها همیشه در حال تغییر و تحول هستند. در هر مرحله‌ای از زندگی، ممکن است به دنبال یافتن معانی جدید و فهم عمیق‌تری از وقایع و احساسات خود باشیم. با هر دور جدیدی که به زندگی می‌زنیم، قابلیت درک و تفسیر بهتری از دنیای پیرامون خود پیدا می‌کنیم و به این ترتیب، به رنگین‌کمانی از معانی و تجربه‌ها دست می‌یابیم.
فروزان گشت روی برگ و خون رز بجوش آمد
سر از می گرم در این بزم آتشناک خواهم کرد
هوش مصنوعی: در این بزم آتشین، روی برگ‌ها درخشان شده و خون گل محمدی به جوش آمده است. من نیز در این مجالس پرشور، خواهان برقراری شوری هستم.
گر آن خورشید رویم این خزان همکاسه خواهد شد
میی همچون شفق در شیشه ی افلاک خواهم کرد
هوش مصنوعی: اگر آن خورشید زیبای من به سوی من بیاید، این فصل پاییز نیز همدم خواهد شد و من می‌خواهم می‌ایی مانند رنگ شفق را در شیشه‌ی آسمان آماده کنم.
چمن از برگ رنگین گشت چون بتخانه آزر
زمستی سجده یی در هر خس و خاشاک خواهم کرد
هوش مصنوعی: چمن به خاطر برگ‌های رنگی‌اش شبیه بتکده آزر شده است و من در هر علف و علف‌زاری می‌خواهم سجده‌ای انجام دهم.
بچین ابروی ساقی که تا دارم میی باقی
نظر در چشم مست و غمزه بیباک خواهم کرد
هوش مصنوعی: برو و ابروی ساقی را بچین، زیرا تا وقتی که شراب در دست دارم، می‌خواهم به چشمان مست و نازک‌خیال نگاه کنم.
درین میدان که چون برگ خزان مرغ از هوا افتد
سری دارم فدای حلقه ی فتراک خواهم کرد
هوش مصنوعی: در این عرصه که مانند برگ‌های خزان، پرنده‌ها به زمین می‌افتند، من آماده‌ام تا جانم را برای حلقه‌ی زین اسب فدا کنم.
چو عکس خط ساقی در شراب افتاد دانستم
که حرف عافیت از صفحه ی دل پاک خواهم کرد
هوش مصنوعی: وقتی که تصویر خط ساقی در شراب نمایان شد، فهمیدم که باید موضوع آرامش و آسایش را از تاروپود دل خود پاک کنم.
بروی تازه رویان در خزانی باده خواهم خورد
حریف سفله را در کاسه ی سر خاک خواهم کرد
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر به جوانان زیبا اشاره می‌کند و می‌گوید که در میان فصل پاییز، از خوشی و لذت زندگی همیشه بهره خواهد برد. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که کسانی که خود را در جایگاه پایین‌تری می‌بینند، را نادیده خواهد گرفت و به نوعی آنها را از زندگی‌اش دور می‌کند.
فلک پیوسته می گوید که نقد انجم افلاک
نثار میر عادل قاسم پرناک خواهم کرد
هوش مصنوعی: آسمان همیشه می‌گوید که ستاره‌های آسمانی را به خاطر میرمیرعالی قاسم پرناک به نثر می‌آورم.
فغانی بوسه ی ساقیست تریاک شراب تلخ
دهان تلخ را شیرین بدین تریاک خواهم کرد
هوش مصنوعی: بوسه‌ای که ساقی می‌زند، همانند آرامش و نشاطی است که از شراب به دست می‌آید. این بوسه می‌تواند تلخی‌ها و ناکامی‌ها را شیرین کند و به من کمک می‌کند تا درد و رنج را فراموش کنم. به همین خاطر، به دنبال چنین بوسه‌ای هستم تا تلخی زندگی را برایم لطیف و شیرین کند.