گنجور

شمارهٔ ۱۷۲

آنکه بهر دیگران در زلف چین می‌افگند
چون رسد نزدیک من چین در جبین می‌افگند
دیده‌ام جایی پری‌رویی که پیش تخت او
گر سلیمان می‌رسد حالی نگین می‌افگند
گر سوار این است و جولان این به اندک ترکتاز
خسروان را بی‌خود از بالای زین می‌افگند
هرکجا یک دل به تیر غمزه می‌سازد نشان
صد کماندارش پیاپی در کمین می‌افگند
دام صد مرغ دلست آن دم که زرین بهله را
می‌کشد در دست و چین در آستین می‌افگند
می‌کشد سر بر فلک چون سرو ز استغنای عشق
هرکجا تخم محبت بر زمین می‌افگند
در چمن چون می‌فشاند آستین را در سماع
لرزه بر اندام سرو و یاسمین می‌افگند
صاحب دولت نمی‌داند که دهقان وقت کار
دامن دولت به دست خوشه‌چین می‌افگند
دور از آن دندان و لب از می فغانی توبه کرد
آرزو چندی به شیر و انگبین می‌افگند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه بهر دیگران در زلف چین می‌افگند
چون رسد نزدیک من چین در جبین می‌افگند
هوش مصنوعی: کسی که برای دیگران در زلفش چین و دلبری می‌آفریند، وقتی نزدیک من می‌شود، دیگر به چین و دلبری توجه نمی‌کند و به جای آن در پیشانی‌اش آثار غم و اندوه نمایان می‌شود.
دیده‌ام جایی پری‌رویی که پیش تخت او
گر سلیمان می‌رسد حالی نگین می‌افگند
هوش مصنوعی: در جایی دیده‌ام دختری زیبا که اگر سلیمان هم در پیش او حاضر شود، آن‌چنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد که انگشتری گرانبها را به زمین می‌ریزد.
گر سوار این است و جولان این به اندک ترکتاز
خسروان را بی‌خود از بالای زین می‌افگند
هوش مصنوعی: اگر سوارکار چنین باشد و در میدان نبرد نیز اینگونه پیش برود، با کمی تلاش می‌تواند پادشاهان را بی‌دلیل از بالای اسب بیندازد.
هرکجا یک دل به تیر غمزه می‌سازد نشان
صد کماندارش پیاپی در کمین می‌افگند
هوش مصنوعی: هر زمان که دلی به زیبایی و جذابیت کسی دل می‌بندد، نشانه‌های عشق و شوق آن دل به طور مداوم در کمین و انتظار قرار می‌گیرد.
دام صد مرغ دلست آن دم که زرین بهله را
می‌کشد در دست و چین در آستین می‌افگند
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که شخصی با دست خود قناری طلایی را می‌گیرد و چین‌های پارچه را در آستینش می‌ریزد، در واقع در دام احساسات و دل‌ها قرار دارد. این حالت نشان‌دهنده‌ی زیبایی و جذابیت‌هایی است که می‌تواند دل‌ها را تحت‌تأثیر قرار دهد.
می‌کشد سر بر فلک چون سرو ز استغنای عشق
هرکجا تخم محبت بر زمین می‌افگند
هوش مصنوعی: چون عشق از سر علو و بی‌نیازی برمی‌خیزد، مانند سروی به آسمان می‌رسد و هر کجا که بذر محبت را بپاشد، رشد می‌کند.
در چمن چون می‌فشاند آستین را در سماع
لرزه بر اندام سرو و یاسمین می‌افگند
هوش مصنوعی: در هنگام رقص و شادی در باغ، وقتی که آستین‌ها بالا می‌روند، لرزه‌ای به باغ و گل‌ها می‌افتد و برکت و زیبایی را در بین سروها و یاس‌ها پخش می‌کند.
صاحب دولت نمی‌داند که دهقان وقت کار
دامن دولت به دست خوشه‌چین می‌افگند
هوش مصنوعی: کسی که دارای قدرت و ثروت است، نمی‌داند که کشاورز در زمان کار چگونه به تلاش و زحمت خود ادامه می‌دهد و در واقع درختان و زراعتش را برای پیشرفت او می‌پروراند.
دور از آن دندان و لب از می فغانی توبه کرد
آرزو چندی به شیر و انگبین می‌افگند
هوش مصنوعی: دوری از آن لب‌ها و دندان‌ها باعث شده که از می و خوشی ناله و زاری کنم. آرزوهایم برای شیر و عسل هنوز در دل باقی مانده است.