گنجور

شمارهٔ ۱۶۱

این باد ز طرف چمن کیست که داند
وین بوی گل از پیرهن کیست که داند
این نافه که بر گل شکند غالیه ی تر
از سلسله ی پر شکن کیست که داند
دانم که مه بدر بود خسرو انجم
آن ماه نو از انجمن کیست که داند
من خود شدم افسانه ی شهری بفسونش
افسون تو مهر دهن کیست که داند
ما را به رخ زرد بود صد رقم از خون
آن گلرخ نسرین بدن کیست که داند
ای باد چه داری خبر از غنچه ی لعلش
آن غنچه دهن با سخن کیست که داند
آشوب دل و دیده ی بیدار فغانی
نظاره ی سرو و سمن کیست که داند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این باد ز طرف چمن کیست که داند
وین بوی گل از پیرهن کیست که داند
هوش مصنوعی: این باد از طرف چمن می‌وزد و هر کسی نمی‌داند که چه کسی آن را فرستاده است، همچنین بوی گل از کدام پیراهن است و کسی از آن آگاه نیست.
این نافه که بر گل شکند غالیه ی تر
از سلسله ی پر شکن کیست که داند
هوش مصنوعی: این نافه‌ای که بر گل می‌روید، بویی فراتر از بوی گل‌های دیگر دارد. کسی نمی‌داند که این عطر و زیبایی ناشی از چه چیزی است.
دانم که مه بدر بود خسرو انجم
آن ماه نو از انجمن کیست که داند
هوش مصنوعی: می‌دانم که ماه کامل، یک خسرو در میان ستاره‌هاست و حالا کسی نمی‌داند آن ماه نو از کدام جمع است.
من خود شدم افسانه ی شهری بفسونش
افسون تو مهر دهن کیست که داند
هوش مصنوعی: من خودم به داستانی در شهر تبدیل شدم، و جادوگری که باعث این تغییر شده، تویی. کسی نمی‌داند مهر و محبت تو چه تاثیری بر من گذاشته است.
ما را به رخ زرد بود صد رقم از خون
آن گلرخ نسرین بدن کیست که داند
هوش مصنوعی: چهره‌ی زرد ما نشانه‌ی تلخی‌های فراوانی است که از خون آن معشوق نسرینی ناشی می‌شود؛ اما چه کسی می‌تواند بداند که این درد و رنج از کجا آمده است؟
ای باد چه داری خبر از غنچه ی لعلش
آن غنچه دهن با سخن کیست که داند
هوش مصنوعی: ای باد، آیا از آن غنچه‌ی زیبا که رنگش چون لعل است خبر داری؟ سخن و حال آن غنچه را چه کسی می‌داند؟
آشوب دل و دیده ی بیدار فغانی
نظاره ی سرو و سمن کیست که داند
هوش مصنوعی: دل و چشمان بیدار من در آشوب و پریشانی به تماشای زیبایی‌های سرو و سمن مشغولند و کسی نیست که بداند این حال من از چیست.