شمارهٔ ۱۵۵
مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث
بهار و باغ چه باشد که یار شد باعث
رسیده بود گل آن سرو چون به باغ آمد
بیار می که یکی از هزار شد باعث
نبود ناله ی مرغ چمن ز جلوه ی گل
لطافت رخ آن گلعذار شد باعث
اگر به میکده رفتیم عذر ما بپذیر
که باده خوردن ما را بهار شد باعث
گر از تو یک دو سه روزی جدا شدیم مرنج
که گردش فلک و روزگار شد باعث
اگر ز کوی تو رفتم به اختیار نبود
فغان و ناله ی بی اختیار شد باعث
به مجلس تو فغانی کشید طعن رقیب
گل وصال تو بر زخم خار شد باعث
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث
بهار و باغ چه باشد که یار شد باعث
هوش مصنوعی: من به شراب نیازی ندارم، نه به باغ و نه بهار، چرا که وجود یار من همانند بهار و باغ است و آنها را به وجود میآورد.
رسیده بود گل آن سرو چون به باغ آمد
بیار می که یکی از هزار شد باعث
هوش مصنوعی: گل زیبای سرو که به باغ رسید، مانند یک شگفتی و تجربهی جدید است. بیایید جشن بگیریم و مینوشیم، زیرا این لحظه مانند یکی از هزاران لحظهی خاص و متمایز است که باعث خوشحالی و شادابی ما میشود.
نبود ناله ی مرغ چمن ز جلوه ی گل
لطافت رخ آن گلعذار شد باعث
هوش مصنوعی: صدای ناله و فریاد پرندههای چمن به خاطر زیبایی و لطافت چهرهی آن دختر گل مانند محو و ناپدید شد.
اگر به میکده رفتیم عذر ما بپذیر
که باده خوردن ما را بهار شد باعث
هوش مصنوعی: اگر به میخانه رفتیم، لطفا ما را ببخش؛ زیرا نوشیدن شراب سبب رونق و شادی ما شده است.
گر از تو یک دو سه روزی جدا شدیم مرنج
که گردش فلک و روزگار شد باعث
هوش مصنوعی: اگر به مدت چند روزی از تو دور شدم، ناراحت نشو، زیرا این نتیجهی چرخش عالم و گذر زمان است.
اگر ز کوی تو رفتم به اختیار نبود
فغان و ناله ی بی اختیار شد باعث
هوش مصنوعی: اگر از راه تو بروم، به خواسته خودم نیست. ناله و فریاد من به خاطر بیاختیاریام است که به وجود آمده.
به مجلس تو فغانی کشید طعن رقیب
گل وصال تو بر زخم خار شد باعث
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که در مجلس تو، انتقاد و حسادت رقیب به گوش میرسد، و گل عشق تو بهگونهای که بر زخمهای خاری افتاده، صدمهدیده و زیانمند شده است.

بابافغانی