شمارهٔ ۱۴۵
چشمم نظری در رخ آن دلگسل انداخت
در هم شد و تیرم به دل منفعل انداخت
جنگ من و معشوق چو جنگ دل و دیدهست
کو حمله به دل زد دل پر خون به گل انداخت
در جامه نمیگنجم ازین شوق که آن شمع
دستم به گریبان زد و آتش به دل انداخت
میخواست که سر رشته فرو ریزدم از هم
آتش شد و سوزم به دل مضمحل انداخت
یک بار نپرسید به غلتیدن چشمی
ما را که ز مژگان زدن متصل انداخت
هر بهلهٔ بلغار که در دست نگاریست
دستیست که سرپنجهٔ ترک چگل انداخت
در آب و عرق از غضب یار فغانی
دل را چو گل نم زده خوار و خجل انداخت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمم نظری در رخ آن دلگسل انداخت
در هم شد و تیرم به دل منفعل انداخت
هوش مصنوعی: چشمم نگاهی به چهره آن معشوق زیبا انداخت و قلبم به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و تیر عشق او در دل من فرود آمد.
جنگ من و معشوق چو جنگ دل و دیدهست
کو حمله به دل زد دل پر خون به گل انداخت
هوش مصنوعی: جنگ من با معشوق مانند نبردی است که بین دل و چشم وجود دارد، زیرا او با حمله به دل، آن را به شدت مجروح کرده و دل خونین را به گلابی درآورده است.
در جامه نمیگنجم ازین شوق که آن شمع
دستم به گریبان زد و آتش به دل انداخت
هوش مصنوعی: این احساس شوق و اشتیاق به حدی زیاد است که نمیتوانم در قالب و محدودیتهای معمول جا بگیرم. چون آن شمعی که در دستانم بود، مرا به شدت تحریک کرد و شعلهای از عشق و شور در دلم روشن کرد.
میخواست که سر رشته فرو ریزدم از هم
آتش شد و سوزم به دل مضمحل انداخت
هوش مصنوعی: او میخواست که من از هم بپاشم و ارتباطهایم قطع شود، اما این خواستهاش به آتش سوزانی تبدیل شد که در دل من شعلهور است و حالتی نابسامان به من داده است.
یک بار نپرسید به غلتیدن چشمی
ما را که ز مژگان زدن متصل انداخت
هوش مصنوعی: یک بار هم نپرسید که چرا چشمان ما به راحتی غلت میخورند، چراکه این حالتی است که به خاطر برخورد مژگانمان به وجود آمده است.
هر بهلهٔ بلغار که در دست نگاریست
دستیست که سرپنجهٔ ترک چگل انداخت
هوش مصنوعی: هر بار که یک پرندهی بلغاری در دستان نگارندهای دیده میشود، انگار دستی است که با نازکی و هنرمندی، هنر ترکها را به تصویر کشیده است.
در آب و عرق از غضب یار فغانی
دل را چو گل نم زده خوار و خجل انداخت
هوش مصنوعی: در اثر خشم معشوق، دل به حالتی نزار و شرمنده درآمده است؛ مانند گلی که در آب و عرق خیس شده و پژمرده شده است.

بابافغانی