شمارهٔ ۱۴۱
با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چون گذشت
صحبتم تلخ از جفای آن شکر لب چون گذشت
چون توان گفتن که از دل گرمی جانم چه شد
بر تن فرسوده ام آزار آن تب چون گذشت
من بهر تلخابه یی تا شب رساندم این خمار
روز تا بر آن دل نازک بمکتب چون گذشت
از زنخدانش من بیهوش خود بودم خراب
در خیالم آرزوی سیم غبغب چون گذشت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با که گویم اینکه در بیخوابیم شب چون گذشت
صحبتم تلخ از جفای آن شکر لب چون گذشت
هوش مصنوعی: با کی صحبت کنم درباره شبهای بیخوابیام؟ وقتی شب گذشت، یادم تلخ میشود از ظلم و بیوفایی او، با اینکه لبهایش شیرین بودند.
چون توان گفتن که از دل گرمی جانم چه شد
بر تن فرسوده ام آزار آن تب چون گذشت
هوش مصنوعی: چطور میتوانم بگویم که گرمای دل و جانم چه بر سر وجود خستهام آورد؟ درد و تب این حالت هم که تمام شد، چه کسی میتواند وصفش کند؟
من بهر تلخابه یی تا شب رساندم این خمار
روز تا بر آن دل نازک بمکتب چون گذشت
هوش مصنوعی: من تا شب برای آرامش خودم به تلخیهایم ادامه دادم تا روزی که دلم به آن دل نازک رسید و از کنارش گذشتم.
از زنخدانش من بیهوش خود بودم خراب
در خیالم آرزوی سیم غبغب چون گذشت
هوش مصنوعی: از زیبایی لب و چانهاش مجذوب و بیهوش شدم و در خیال خود به آرزوی زیبایی سمین و پرالالتی او فکر میکردم، ولی وقتی که او از کنارم گذشت، این خیال هم از سرم رفت.

بابافغانی