شمارهٔ ۱۴
که تنگ دوخت عفی الله قبای تنگ تو را
که داد زیب دگر سرو لاله رنگ تو را
مصوّری که جمال تو دید حیران ماند
چو در خیال درآورد زیب و رنگ تو را
ز سنگ لیلی اگر کاسهای شکست چه شد
جفاکشان همه بر سر زنند سنگ تو را
هزار بار دمی از برای مدّ نظر
به لوح سینه کشم صورت خدنگ تو را
لطیفهیست نهان در تکلّمت که ز ناز
بکس نمیکند اظهار صلح و جنگ تو را
سخن یکیست، برو باغبان و عشوه مده
که دل قبول ندارد گل دو رنگ تو را
دلم که همنفسی کرد با تو ای مطرب
نوای ناله فزون ساخت تار چنگ تو را
نهفت ناله فغانی! درون پردهٔ دل
چو گل بغنچه نگهداشت نام و ننگ تو را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
که تنگ دوخت عفی الله قبای تنگ تو را
که داد زیب دگر سرو لاله رنگ تو را
هوش مصنوعی: حاکمیت خداوند به تو یک لباس تنگ داده که باعث شده زیبایی و جلوههای خاصی به تو ببخشد، و تو را به رنگ گل لاله و قامت سرو درآورده است.
مصوّری که جمال تو دید حیران ماند
چو در خیال درآورد زیب و رنگ تو را
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی تو را ببیند، متحیر و شگفتزده میشود. او وقتی به خیال و اندیشهاش میپردازد، از زیبایی و رنگ تو الهام میگیرد.
ز سنگ لیلی اگر کاسهای شکست چه شد
جفاکشان همه بر سر زنند سنگ تو را
هوش مصنوعی: اگر کاسهای از سنگ لیلی بشکند، چه اتفاقی میافتد؟ ظالمها همه بر سر سنگ تو میزنند.
هزار بار دمی از برای مدّ نظر
به لوح سینه کشم صورت خدنگ تو را
هوش مصنوعی: هزار بار برای یاد تو، تصویر چهرهات را در ذهنم به نقش میکشم.
لطیفهیست نهان در تکلّمت که ز ناز
بکس نمیکند اظهار صلح و جنگ تو را
هوش مصنوعی: در صحبتهایت لطافتی نهفته است که به خاطر ناز و غرورت هرگز به صراحت از صلح و جنگ با من سخن نمیگویی.
سخن یکیست، برو باغبان و عشوه مده
که دل قبول ندارد گل دو رنگ تو را
هوش مصنوعی: به یک سخن، به باغبان بگو که ناز و کرشمه نکند، زیرا دل نمیتواند دو رنگی و رنگادو را بپذیرد.
دلم که همنفسی کرد با تو ای مطرب
نوای ناله فزون ساخت تار چنگ تو را
هوش مصنوعی: وقتی دلم با تو همدل و همنوا شد، ای نوازنده، صدای نالهام بیشتر از قبل شد. صدای چنگت هم پررنگتر شد.
نهفت ناله فغانی! درون پردهٔ دل
چو گل بغنچه نگهداشت نام و ننگ تو را
هوش مصنوعی: در دل من نالهای پنهان است که مانند غنچهای درون خود نگه داشتهام. این ناله بیانگر نام و آبرویت است.

بابافغانی