شمارهٔ ۱۲۴
ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلست
فریاد ما ز جلوهٔ آن روی چون گلست
گویا ندارد از قد و زلف تو آگهی
مرغ چمن که شیفتهٔ سرو و سنبلست
گر دست فتنه سلسلهٔ هستیم گسست
سررشتهٔ حیات من آن جعد کاکلست
ماییم و ذکر حلقهٔ زنجیر زلف دوست
عشّاق را چه کار به دور تسلسلست
هر جلوهٔ تو موجب صد گونه حیرتست
در هر کرشمهٔ تو هزاران تأملست
روی تو کرد عرض تجمّل ز خط و خال
فرخنده آن جمال که اینش تجمّلست
روی تو دید و سوخت فغانی متاع صبر
منعش نمیکنم چه کند بیتحملست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلست
فریاد ما ز جلوهٔ آن روی چون گلست
هوش مصنوعی: ما به باغ و زیباییهای آن و همچنین به آواز بلبل اهمیت نمیدهیم، چون فریاد و صدای ما ناشی از زیبایی چهره آن محبوب است، همانند زیبایی گل.
گویا ندارد از قد و زلف تو آگهی
مرغ چمن که شیفتهٔ سرو و سنبلست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که مرغ چمن از زیبایی و جذابیت تو بیخبر است، چون خود را مجذوب سرو و سنبل کرده است.
گر دست فتنه سلسلهٔ هستیم گسست
سررشتهٔ حیات من آن جعد کاکلست
هوش مصنوعی: اگر دست فتنه باعث شود که این زنجیرهی هستی گسسته شود، سرنوشت و زندگی من به آن موهای درهم و زیبای تو وابسته است.
ماییم و ذکر حلقهٔ زنجیر زلف دوست
عشّاق را چه کار به دور تسلسلست
هوش مصنوعی: ما در حال یادآوری و سخن گفتن از زنجیر زلف دوست هستیم؛ اما عشاق چه نیازی به این دور باطل دارند؟
هر جلوهٔ تو موجب صد گونه حیرتست
در هر کرشمهٔ تو هزاران تأملست
هوش مصنوعی: هر نمودی از تو باعث شگفتیهای زیادی میشود و هر بار که نگاهی میکنی، هزاران تفکر و تامل را به وجود میآورد.
روی تو کرد عرض تجمّل ز خط و خال
فرخنده آن جمال که اینش تجمّلست
هوش مصنوعی: ظاهر زیبای تو با نقش و نگارهای دلانگیز، جلوهای از زیبایی است که از آن میتوان به عنوان تجمل یاد کرد. جمال تو به قدری دلرباست که هر نشانهای روی چهرهات، نشاندهنده لطف و زیباییاش است.
روی تو دید و سوخت فغانی متاع صبر
منعش نمیکنم چه کند بیتحملست
هوش مصنوعی: کسی به خاطر زیبایی تو و احساساتی که در دلش ایجاد کرده، دچار آتش عشق شده و دیگر نمیتواند صبر کند. من هم نمیتوانم از او بخواهم که تحمل کند، چون عشق و علاقهاش غیرقابل تحمل شده است.

بابافغانی